کلمه جو
صفحه اصلی

awl


معنی : درفش، سوراخ کن
معانی دیگر : (کفش دوزی) درفش، (نجاری) سوراخ کن، نشگرده، سورا  کن

انگلیسی به فارسی

اوه، درفش، سوراخ کن


انگلیسی به انگلیسی

• pointed tool for making small holes, pick

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, sharply pointed tool used to make holes in leather, wood, or the like.
مشابه: broach

دیکشنری تخصصی

[نساجی] درفش

مترادف و متضاد

درفش (اسم)
gimlet, awl, banner, forthcoming, bradawl, oriflamme, vexillum

سوراخ کن (اسم)
borer, awl, perforator, brooch, pecker

جملات نمونه

1. Six awl make a shoemaker.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه گوگل]شش گوشه را می سازد

2. An awl is an iron instrument used for piercing leather, but the word has been in punning use since time immemorial.
[ترجمه ترگمان]An یک ابزار آهنی است که برای تیز کردن چرم به کار می رود، اما از زمان های بسیار دور کلمه مورد استفاده punning استفاده شده است
[ترجمه گوگل]یک آچار یک ابزار آهن است که برای پرچین کردن چرم استفاده می شود، اما این کلمه از زمان بسیار قدیم استفاده شده است

3. T 2 rotary awl cover is a kind of structural member that has been applied extensively.
[ترجمه ترگمان]پوشش awl ۲ یک نوع از اعضای سازه ای است که به طور گسترده اعمال شده است
[ترجمه گوگل]پوشش دو طرفه T 2 یک نوع از سازنده است که به طور گسترده اعمال شده است

4. For instance, awl thread, ladder - shaped thread and triangle thread etc.
[ترجمه ترگمان]برای مثال نخ awl، نخ نردبانی و نخ مثلثی و غیره
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، thread awl، thread نردبان شکل و موضوع مثلث و غیره

5. Damage by sharp-edged awl or other may cause the mat to leak.
[ترجمه ترگمان]آسیب ناشی از awl لبه تیز و یا سایر موارد ممکن است موجب نشتی زمین شود
[ترجمه گوگل]آسیب ناشی از لبه های تیز و یا دیگر ممکن است باعث نشت مات شود

6. AWL algorithm is also superior to other LRU improved algorithms.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم awl نیز نسبت به الگوریتم های بهبود یافته دیگر نیز برتری دارد
[ترجمه گوگل]الگوریتم AWL نیز بهتر از الگوریتم های بهبود یافته دیگر LRU است

7. The awl point can get into between teeth easily without cracking, having the function of toothpick.
[ترجمه ترگمان]The اول می تواند بدون ترک خوردن دندان ها را به هم متصل کند
[ترجمه گوگل]نقطه حفاری می تواند به راحتی بدون دچار ترک خوردن بین دندانها باشد، و عملکرد دندانپزشکی داشته باشد

8. It was fun to play with an awl.
[ترجمه ترگمان]بازی با درفش خوش گذشت
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده بود که با یک بازی بیلیارد بازی کند

9. An awl or pick for extracting letters from set type.
[ترجمه ترگمان]یک درفش و یا برای استخراج حروف از نوع تعیین شده
[ترجمه گوگل]یک حیاط یا انتخاب برای استخراج حروف از نوع مجموعه

10. Objective To explore the operation effect of simple awl cranium drainage in treating chronic subdural hematoma.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر عملیات of ساده awl در درمان hematoma های chronic مزمن
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی اثر عملیات زهکشی ساده کوهی در درمان هماتوم مزمن زیر جلدی

11. Then suddenly, he thought of the awl which is used to make shoes.
[ترجمه ترگمان]سپس به درفش اشاره کرد که برای ساختن کفش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سپس به طور ناگهانی، او راجع به چگونگی استفاده از کفش ها فکر کرد

12. then take an awl and push it through his ear lobe into the door, and he will become your servant for life.
[ترجمه ترگمان]پس از آن یک درفش به دست بگیرید و در گوش او بگذارید و او خدمتکار شما خواهد شد
[ترجمه گوگل]سپس آن را بیرون بیاورید و آن را از طریق لبه گوش خود به داخل در می آورید و او بنده شما برای زندگی خواهد شد

13. I accidentally broke the upper end of the awl.
[ترجمه ترگمان]من به طور تصادفی the درفش رو شکستم
[ترجمه گوگل]من به طور تصادفی قسمت بالایی آن را شکستم

14. Six essential elements ere formed during the development of world local literature, i. e. local, clodhopper (literature image), local transition, local rationality, local narration, awl chuff.
[ترجمه ترگمان]شش عامل اساسی پیش از این که در طول توسعه ادبیات محلی جهان تشکیل شود، i ای واژه های محلی، clodhopper (تصویر ادبیات)، گذار محلی، عقلانیت محلی، روایت محلی، awl chuff
[ترجمه گوگل]شش عنصر ضروری در طول توسعه ادبیات محلی محلی شکل گرفته است e محلی، کلدوپور (تصویر ادبی)، گذار محلی، عقلانیت محلی، روایت محلی، چارچوب

پیشنهاد کاربران

سوراخ کن

سوراخ کن مخصوص چوب یا چرم

درفش ، سوراخ کن

"دلر" به نظرم باشه


کلمات دیگر: