کلمه جو
صفحه اصلی

coloration


معنی : رنگ امیزی، فن رنگرزی، حالت رنگ پذیری
معانی دیگر : رنگ آمیزی، رنگ آرایی، رنگ و رو، رنگ و آب، فن آمیختن رنگ ها (مثلا در نقاشی)، رنگینی، رنگین بودن

انگلیسی به فارسی

فن رنگ‌رزی، حالت رنگ‌پذیری، رنگ‌آمیزی


رنگ آمیزی، رنگ امیزی، فن رنگرزی، حالت رنگ پذیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: arrangement or appearance of color; coloring.

- That cat has unusual coloration.
[ترجمه ترگمان] این گربه، رنگ آمیزی عجیب و غریبی دارد
[ترجمه گوگل] این گربه دارای رنگ غیرعادی است

(2) تعریف: distinctive characteristic.

• coloring, arrangement of colors (also colouration)
the coloration of an animal or a plant is the colours and patterns on it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگرزی - رنگ آمیزی

مترادف و متضاد

رنگ امیزی (اسم)
coloration, coloring, colouration, polychromy, colouring

فن رنگرزی (اسم)
coloration, colouration

حالت رنگ پذیری (اسم)
coloration, colouration

جملات نمونه

1. the stunning coloration of her eyes
رنگ آمیزی حیرت انگیز چشمان او

2. the beauty of a butterfly's coloration
زیبایی رنگ آمیزی یک پروانه

3. This yellow coloration is also visible in serum and plasma specimens in vitro.
[ترجمه ترگمان]این رنگ زرد هم در سرم و نمونه های پلاسما در آزمایشگاه دیده می شود
[ترجمه گوگل]این رنگ زرد نیز در نمونه های سرم و پلاسما در آزمایشگاهی قابل مشاهده است

4. Many distasteful insects have bright coloration which, so biologists suppose, has evolved as a protection against predators.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حشرات ناخوشایند، رنگ آمیزی درخشانی دارند که به نظر زیست شناسان به عنوان یک محافظت در برابر شکارچیان رشد کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حشرات ناخوشایند دارای رنگ های روشن هستند که به نظر می رسد زیست شناسان به عنوان حفاظت در برابر شکارچیان تکامل یافته اند

5. But some edible insects mimic the bright coloration to throw off their enemies.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از حشرات خوردنی، رنگ های روشن را تقلید می کنند تا دشمنانشان را رها کنند
[ترجمه گوگل]اما برخی از حشرات غذایی خوراکی رنگ آمیزی رنگی را تقلید می کنند تا دشمنانشان را از بین ببرند

6. The black coloration is due to charcoal fragments from burnt wood.
[ترجمه ترگمان]رنگ سیاه به خاطر زغال چوب سوخته است
[ترجمه گوگل]رنگ سیاه به علت ذرات زغال چوب از چوب سوخته است

7. Sexing is by coloration, the male is a reddish colour, deepening during the breeding season.
[ترجمه ترگمان]رنگ نر رنگ آمیزی بدن است و رنگ مذکر رنگی متمایل به قرمز دارد که در طول فصل تولید deepening می شود
[ترجمه گوگل]جنسیت توسط رنگ آمیزی است، مرد یک رنگ قرمز است، عمیق در فصل پرورش

8. Summer often brings a green coloration caused by dense growths of unicellular green algae stimulated by excess light.
[ترجمه ترگمان]تابستان اغلب رنگ سبز ناشی از رشد انبوه جلبک سبز unicellular را که توسط نور اضافی تحریک می شوند، به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]تابستان اغلب رنگ سبز ناشی از رشد متراکم از جلبک سبز یک سلولی را که ناشی از نور بیش از حد است تحریک می کند

9. This coloration is not a constant character; it varies according to the light.
[ترجمه ترگمان]این رنگ یک ویژگی ثابت نیست؛ این رنگ مطابق با نور تغییر می کند
[ترجمه گوگل]این رنگ یک شخص ثابت نیست آن را با توجه به نور تغییر می کند

10. Another strange quality of warning coloration is that it varies remarkably little from one species to the next.
[ترجمه ترگمان]کیفیت عجیب دیگر رنگ آمیزی هشدار این است که به طور قابل ملاحظه ای از یک گونه به نسل بعد تغییر می کند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از رنگ های هشدار دهنده عجیب و غریب این است که از یک گونه به بعد به میزان قابل توجهی تغییر می کند

11. Young specimens of this species have an orange-red coloration on the dorsal surface.
[ترجمه ترگمان]گونه های جوان این گونه ها به رنگ نارنجی - قرمز در سطح پشتی دارند
[ترجمه گوگل]نمونه های جوان این گونه دارای رنگ نارنجی قرمز در سطح پشتی هستند

12. Combining function and style, the veining and coloration run though the entire depth of each Mystera product for easy maintenance and durability.
[ترجمه ترگمان]ترکیب تابع و سبک ترکیب veining و رنگ آمیزی هر چند تمام عمق محصول Mystera برای نگهداری آسان و دوام است
[ترجمه گوگل]ترکیب عملکرد و سبک، راینینگ و رنگ آمیزی، هرچند عمق هر محصول Mystera را برای نگهداری و دوام آسان فراهم می کند

13. The coloration of some animal is like that of their surroundings.
[ترجمه ترگمان]رنگ بدن برخی از حیوانات شبیه به محیط اطراف آن ها است
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی برخی از حیوانات مانند محیط اطرافشان است

14. Melanin is the primary pigment producing brown coloration of the skin.
[ترجمه ترگمان]Melanin رنگ اولیه رنگ آمیزی قهوه ای پوست است
[ترجمه گوگل]ملانین رنگدانه اصلی رنگ قهوه ای پوست است

the beauty of a butterfly's coloration

زیبایی رنگ‌آمیزی یک پروانه



کلمات دیگر: