کلمه جو
صفحه اصلی

expertise


معنی : خبرگی
معانی دیگر : کاردانی، کارشناسی، مهارت، سررشته (ی کار)

انگلیسی به فارسی

کاردانی، کارشناسی، خبرگی، مهارت، سررشته (ی کار)


گزارش اهل فن، نظر صائب


تجربه و تخصص، خبرگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: expert knowledge or skill; expertness.
مشابه: address, know-how, mastery, prowess, skill, virtuosity

- Electrical work should not be done by an amateur; it requires a good deal of expertise.
[ترجمه A.A] کار الکتریکی نباید توسط یک غیرحرفه ای انجام شود ، این نیاز به تجربه بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان] کار الکتریکی نباید توسط یک آماتور انجام شود؛ این کار نیازمند یک مقدار تخصص خوب است
[ترجمه گوگل] کار برق نباید توسط یک آماتور انجام شود؛ این نیاز به یک تخصص خوب دارد
- I'm a fairly good cook, but French cuisine is beyond my expertise.
[ترجمه ترگمان] من یک آشپز نسبتا خوب هستم، اما غذاهای فرانسوی فراتر از تخصص من هستند
[ترجمه گوگل] من آشپز نسبتا خوب هستم، اما غذاهای فرانسوی فراتر از تخصص من است

• proficiency, skill; expert opinion
expertise is special skill or knowledge.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تخصص

مترادف و متضاد

خبرگی (اسم)
competence, expertise, experience

knowledge


Synonyms: ability, ableness, adroitness, aptness, art, bag, chops, cleverness, command, competence, craft, cunning, deftness, dexterity, dodge, expertness, expertness, facility, finesse, goods, ingeniousness, judgment, knack, know-how, line, makings, masterliness, mastery, oil, one's thing, proficiency, prowess, readiness, savvy, sharpness, skill, skillfulness, stuff


knowledge, proficiency


Synonyms: ability, ableness, adroitness, aptness, art, cleverness, command, competence, craft, cunning, deftness, dexterity, dodge, facility, finesse, goods, ingeniousness, judgment, knack, know-how, line, makings, oil, one’s thing, prowess, readiness, savvy, sharpness, skill, skillfulness, stuff


Antonyms: ignorance, inexpertness, lack


جملات نمونه

1. his expertise is in the literature of the english renaissance
تبحر او در ادبیات دوره ی رنسانس انگلیس است.

2. rahim has expertise in all areas of agriculture
رحیم در همه ی زمینه های کشاورزی تبحر دارد.

3. Customers will be impressed by the expertise of our highly trained employees.
[ترجمه ترگمان]مشتریان تحت تاثیر مهارت کارمندان بسیار آموزش دیده ما قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]مشتریان تحت تاثیر تخصص کارکنان آموزش دیده ما قرار می گیرند

4. Students' expectations were as varied as their expertise.
[ترجمه ترگمان]انتظارات دانشجویان به اندازه مهارت آن ها متفاوت بود
[ترجمه گوگل]انتظارات دانشجویان به عنوان تخصص آنها متفاوت بود

5. A high degree of expertise is required for this stage of the manufacturing process.
[ترجمه ترگمان]یک درجه مهارت بالا برای این مرحله از فرآیند تولید مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای این مرحله از فرایند تولید، درجه بالایی از تخصص لازم است

6. Expertise in this field is very thinly spread across the country.
[ترجمه ترگمان]تخصص در این زمینه بسیار کم در سراسر کشور پخش شده است
[ترجمه گوگل]تخصص در این زمینه بسیار نازک در سراسر کشور گسترش یافته است

7. She has considerable expertise in French history.
[ترجمه ترگمان]او در تاریخ فرانسه تخصص قابل توجهی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای تجربه قابل توجهی در تاریخ فرانسه است

8. We sometimes have to call on outside expertise.
[ترجمه ترگمان]ما گاهی مجبوریم از تخصص خارج خبر داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما گاهی اوقات مجبوریم از تخصص خارج استفاده کنیم

9. We have the expertise to help you run your business.
[ترجمه ترگمان]ما the داریم که به شما کمک کنیم تا کار شما رو انجام بده
[ترجمه گوگل]ما تخصص داریم تا به کسب و کار شما کمک کنیم

10. The project brings together expertise in teaching and library provision.
[ترجمه ترگمان]این پروژه تخصص خود را در زمینه آموزش و ارائه کتابخانه به همراه دارد
[ترجمه گوگل]این پروژه تخصص در تدریس و ارائه کتابخانه را به همراه می آورد

11. He will bring a great deal of expertise to bear on this issue.
[ترجمه ترگمان]او در مورد این مساله تخصص زیادی به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه گوگل]او در این مسئله به تخصص زیادی نیاز دارد

12. They have considerable expertise in dealing with oil spills.
[ترجمه ترگمان]آن ها تخصص قابل توجهی در پرداختن به نشت نفت دارند
[ترجمه گوگل]آنها دارای تخصص قابل توجهی در برخورد با نشت نفت هستند

13. This project builds on the existing expertise of staff at the centre.
[ترجمه ترگمان]این پروژه براساس تخصص موجود کارکنان در مرکز ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]این پروژه براساس تخصص موجود کارکنان مرکز است

14. We need to draw on the professional expertise of a large number of teachers.
[ترجمه ترگمان]ما باید تخصص حرفه ای تعداد زیادی از معلمان را جذب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از تخصص حرفه ای تعداد زیادی از معلمان استفاده کنیم

His expertise is in the literature of the English Renaissance.

کاردانی او در ادبیات دوره‌ی رنسانس انگلیس است.


پیشنهاد کاربران

تخصص

تجربه ، تبحر

سطح تخصص

خبرگی

کاردان، ماهر

کاردانی، کارشناسی، خبرگی، مهارت، سررشته، تبحر، اظهار نظر فنی کردن، نظر تخصصی دادن، نظر صائب

مهارت و تبحر

سر رشته

high level of knowledge or skill


کلمات دیگر: