کلمه جو
صفحه اصلی

insolvency


معنی : درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون
معانی دیگر : ورشکستگی، افلاس، نداری، تنگدستی، insolvence درماندگی

انگلیسی به فارسی

( insolvence ) درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون


ورشکستگی، عجز از پرداخت دیون، اعسار، درماندگی


انگلیسی به انگلیسی

• bankruptcy; condition of being impoverished, inability to pay one's debts
insolvency is the state of a person or organization that does not have enough money to pay their debts.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ناتوانی در ایفای تعهدات
[حقوق] اعسار، ورشکستگی، توقیف
[ریاضیات] درماندگی نقدی

مترادف و متضاد

درماندگی (اسم)
inability, prostration, insolvency, insolvence

اعسار (اسم)
insolvency, insolvence

عجز از پرداخت دیون (اسم)
insolvency, insolvence

جملات نمونه

1. The company is close to insolvency.
[ترجمه ترگمان]شرکت نزدیک به ورشکستگی است
[ترجمه گوگل]این شرکت نزدیک به ورشکستگی است

2. The rules applying to such proceedings are the Insolvency Rules 198
[ترجمه ترگمان]قواعد اجرای این دادرسی قوانین Insolvency ۱۹۸ اند
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به این پرونده ها عبارتند از قوانین عدم پرداخت بدهی 198

3. On 21 February 1990 the Ledingham-Smiths consulted an insolvency practitioner and the accountants ceased to act for them.
[ترجمه ترگمان]در ۲۱ فوریه سال ۱۹۹۰، خانواده Ledingham با یک پزشک در حال پرداخت دیون خود مشورت کردند و حسابداران دست از اقدام کشیدند
[ترجمه گوگل]در 21 فوریه 1990، Ledingham-Smiths مشغول به مشارکت در ورشکستگی بود و حسابداران متوقف شدند که برای آنها عمل کنند

4. A million families have insolvency hanging over them as their mortgage debts have grown greater than the values of their homes.
[ترجمه ترگمان]یک میلیون خانواده دچار ورشکستگی شده اند، زیرا وام های رهنی بیشتر از ارزش خانه های خود رشد کرده اند
[ترجمه گوگل]یک میلیون خانواده دارای ورشکستگی بیش از آن هستند که بدهی های وام مسکن آنها بیشتر از ارزش خانه هایشان است

5. The thrifts, many of which were forced into insolvency, say the change violated contractual promises that federal thrift regulators.
[ترجمه ترگمان]The، که بسیاری از آن ها مجبور به پرداخت دیون خود شده بودند، می گویند که این تغییر تعهدات قراردادی را نقض کرده و قانون گذاران thrift را نقض کرده است
[ترجمه گوگل]پیش بینی های انجام شده، که بسیاری از آنها به ورشکستگی مجبور شدند، می گویند که این تغییرات وعده های قراردادی را نقض می کند که رگولاتورهای مالی فدرال است

6. The first is that the risk of insolvency diminishes with increased size.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه ریسک ورشکستگی با افزایش اندازه کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اول این است که خطر افزایش ورشکستگی با افزایش اندازه کاهش می یابد

7. The section extends to insolvency practitioners and directors and managers.
[ترجمه ترگمان]این بخش به مدیران و مدیران و مدیران مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این قسمت به تمرکزکنندگان و مدیران و مدیران ورشکستگی گسترش مییابد

8. It is clear that not all the insolvency procedures are applicable to unregistered companies.
[ترجمه ترگمان]روشن است که همه روال های پرداخت بدهی برای شرکت های ثبت نشده قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]واضح است که همه روش های ورشکسته برای شرکت های ثبت نشده قابل اجرا نیستند

9. Specialist work Solicitors wishing to work as insolvency practitioners require to be licensed by the Law Society individually.
[ترجمه ترگمان]متخصصان کار متخصص در تلاش برای کار به عنوان یک فرد شاغل در پرداخت دیون خود باید به صورت انفرادی توسط انجمن قانون مجوز گرفته شوند
[ترجمه گوگل]وظیفه کارکنان وکلا، که مایل به کار به عنوان متخصصان ورشکستگی میباشند، باید توسط انجمن قانون به طور جداگانه مجوز شوند

10. The haulier should look for an insolvency practitioner able to give up-to-date and detailed advice in accordance with the new law.
[ترجمه ترگمان]haulier باید به یک فرد شاغل در پرداخت بدهی مراجعه کرده و توصیه های دقیق را مطابق با قانون جدید ارائه دهد
[ترجمه گوگل]کارگزار باید به دنبال یک متخصص ورشکسته باشد که بتواند با توجه به قانون جدید مشاوره به روز و دقیق ارائه دهد

11. Public record information from official gazettes and the insolvency service also appear on record.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات سابقه عمومی از gazettes رسمی و سرویس اعسار نیز در حال ثبت است
[ترجمه گوگل]اطلاعات ضبط شده عمومی از نشریات رسمی و خدمات ورشکستگی نیز به صورت ضمنی نشان داده می شود

12. The words of the Insolvency Act 1986 do not fetter the court's discretion in any way.
[ترجمه ترگمان]کلمات قانون Insolvency در سال ۱۹۸۶ به هیچ وجه اختیار دادگاه را محدود نمی کنند
[ترجمه گوگل]کلمات قانون 'عدم پرداخت بدهی سال 1986' به هیچ وجه به اختیار دادگاه نرسیده است

13. There is a crying need for an international insolvency convention.
[ترجمه ترگمان]نیاز مبرم به کنوانسیون پرداخت بدهی بین المللی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک نیاز فریاد برای یک قرارداد بین المللی ورشکستگی وجود دارد

14. A dishonoured Note is normally quickly followed by insolvency proceedings.
[ترجمه ترگمان]یادداشت آب رو و آب رو به طور معمول پس از پرداخت بدهی، به سرعت دنبال می شود
[ترجمه گوگل]نکته ناخوشایند به طور معمول به سرعت به دنبال اقدامات ورشکستگی است

15. If an insolvency practitioner is to be appointed, his consent to act must be referred to in the affidavit.
[ترجمه ترگمان]اگر یک فرد شاغل در پرداخت بدهی باید منصوب شود، رضایت او نسبت به عمل باید به آنچه در گزارش مربوط می شود ارجاع داده شود
[ترجمه گوگل]اگر یک متخصص بازنشستگی برای منصوب شود، رضایت او برای عمل باید در ادله تسلیم شود

پیشنهاد کاربران

عجز از پرداخت دیون
ورشکستگی
اعسار



کلمات دیگر: