کلمه جو
صفحه اصلی

methods

انگلیسی به فارسی

مواد و روش ها، روش، متد، شیوه، نوع، اسلوب، طریقه، طرز، رویه، سیاق، روند، عنوان، رسم، نحو، مسلک، منوال، راه، طریق، طور، سبک


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] روشها

جملات نمونه

1. methods for extenuating the air
روش های رقیق کردن هوا

2. methods of culture and kinds of soil
روش های کشت و گونه های خاک

3. cutthroat methods
روش های بی رحمانه

4. laboratory methods
روش های آزمایشگاهی

5. modern methods of archiving
روش های نوین بایگانی کردن

6. new methods in the production of food
روش های نوین در تولید مواد غذایی

7. new methods that will save time
روش های نوینی که در وقت صرفه جویی خواهد کرد

8. old methods not attuned to the times
روش های کهنه ای که با زمان هماهنگی نداشتند

9. outmoded methods
روش های عهد دقیانوس

10. rough-and-ready methods
روش های مقدماتی

11. those methods have now become old hat
آن روش ها اکنون کهنه شده است.

12. various methods of classification
روش های مختلف طبقه بندی

13. inefficient production methods
روش های فرآوری کم بازده

14. productive manufacturing methods
روش های تولیدی فرآور

15. the old-fashioned methods of teaching languages
روش های کهنه ی آموزش زبان

16. the precise methods of determining the weight of solids
روش های دقیق تعیین وزن اجسام

17. the sophisticated methods of modern research
روش های پیچیده ی پژوهش های امروزی

18. curative and preventive methods in medicine
روش های درمانی و روش های پیشگیری در پزشکی

19. more effective educational methods
روش های آموزشی موثرتر

20. there are three methods of getting rich
پولدار شدن دارای سه شگرد است.

21. to employ questionable methods in business
در بازرگانی از روش های قابل انتقاد استفاده کردن

22. we must combine the various methods to optimum advantage
بایستی این روش های گوناگون را به منظور حداکثر بهره گیری با هم تلفیق کنیم.

23. each science has its own valid methods
هر علمی روش های موثر خودش را دارا است.

24. the previous government and its archaic methods
دولت قبلی و روش های کهنه ی آن

25. each english b. a. should take a capstone course on methods of advanced literary research
هر لیسانس انگلیسی باید یک درس اصلی در روش تحقیق ادبی بگیرد.

26. he tried a diplomatic approach before using strong arm methods
پیش از توسل به روش های قهرآمیز شیوه ی تدبیرمندانه ای را به کار برد.

پیشنهاد کاربران

در مرمت و معماری روشها

اصلوب ها . روش ها .

راه
روش

methods ( noun ) = means ( noun )
به معناهای : وسیله، راه، روش، شیوه، طریق


کلمات دیگر: