کلمه جو
صفحه اصلی

piecework


معنی : کار از روی مقاطعه
معانی دیگر : (کار) مزدی، کاری که مزد ان ازروی کارکرد داده میشود، کارمقاطعه، مقاطعه کاری

انگلیسی به فارسی

کار از روی مقاطعه


کار قطعه، کار از روی مقاطعه


انگلیسی به انگلیسی

• work that is done and paid according to individual units of work, contracting
if you do piecework, you are paid for the amount of work you do rather than the length of time you work.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] پارچه کاری

مترادف و متضاد

کار از روی مقاطعه (اسم)
piecework, timework

جملات نمونه

1. Few homeworkers doing piecework in manufacturing enjoy employee status.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از homeworkers که به طور piecework در تولید کار می کنند از وضعیت کارمندان لذت می برند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از کارکنان خانگی که کار قطعی در تولید را انجام می دهند، از وضعیت کارکنان برخوردار می شوند

2. The tobacco workers were paid on a piecework basis.
[ترجمه پریسا غیبی] حق الزحمه ی کارگران تنباکو به صورت مقطعی پرداخت می شود.
[ترجمه ترگمان]کارگران تنباکو به طور piecework حقوق می گرفتند
[ترجمه گوگل]کارگران تنباکو به صورت قطعه ای پرداخت می شود

3. The women were on straight piecework, the men on more complex systems of payment.
[ترجمه ترگمان]زن ها به طور مستقیم کار می کردند، کارگران در سیستم های پیچیده تری از پرداخت پول می پرداختند
[ترجمه گوگل]زنان در حال کار مستقل هستند، مردان در سیستم های پرداخت پیچیده تر هستند

4. He is on piecework.
[ترجمه ترگمان]او در کار piecework است
[ترجمه گوگل]او در بخش کار است

5. This is piecework and it pays next to nothing.
[ترجمه ترگمان]این کار piecework است و این کار به هیچ چیز ادامه نمی دهد
[ترجمه گوگل]این قطعه کار است و هیچ هزینه ای ندارد

6. Under piecework, cost per pound dropped from two-and-a-quarter cents to one-and-a-quarter cents.
[ترجمه ترگمان]به طور piecework، قیمت هر پوندی را از دو و یک ربع به یک - و یک سنت تقلیل می دهد
[ترجمه گوگل]در بخش کار، هزینه هر پوند از دو تا سه چهارم سنت به یک و سهم سنت کاهش یافت

7. These rates were an average of their piecework earnings in the three weeks previous to the job change.
[ترجمه ترگمان]این نرخ ها به طور متوسط درآمد piecework آن ها در سه هفته قبل از تغییر شغل بودند
[ترجمه گوگل]این نرخ ها به طور متوسط ​​درآمد بخش کار خود را در سه هفته قبل از تغییر شغل به دست آوردند

8. Post benefit wage system and incentive piecework system both are incentive staffs business wage distribution methods.
[ترجمه ترگمان]سیستم دست مزد سود پس از پست و سیستم piecework، هر دو روش توزیع دست مزد کارکنان را انگیزه می دهند
[ترجمه گوگل]سیستم پرداخت دستمزد پست و سیستم قطعه انگیزشی هر دو کارکنان انگیزه روشهای توزیع دستمزد کسب و کار هستند

9. This factory pays employees on piecework and average salary is about 1000 to 3000 yuan.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به کارکنان به طور متوسط حقوق می دهد و متوسط حقوق در حدود ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ یوآن است
[ترجمه گوگل]این کارخانه کارکنان را در بخش کار می پردازد و حقوق متوسط ​​به میزان 1000 تا 3000 یوان است

10. Thus the allocation of performance-based wage increases, piecework bonuses and other pay incentives is important in determining employee motivation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تخصیص دست مزد مبتنی بر عملکرد، پاداش piecework و مشوق های مالی دیگر در تعیین انگیزه کارمندان مهم است
[ترجمه گوگل]بنابراین تخصیص افزایش دستمزد مبتنی بر عملکرد، پاداش های قطعی و سایر مشوق های پرداخت در تعیین انگیزه کارکنان مهم است

11. I get paid for piecework, not on a monthly wage.
[ترجمه ترگمان]من برای کار مقاطعه کاران حقوق می گیرم، نه با حقوق ماهانه
[ترجمه گوگل]من برای قطعه کار می پردازم، نه در دستمزد ماهانه

12. Knowing that I could only earn his love on piecework, I constantly sought ways to prove myself useful to him.
[ترجمه ترگمان]چون می دانستم که تنها به طور مرتب می توانم عشق او را به دست آورم، پیوسته به دنبال روش هایی می گشتم که برای او مفید باشم
[ترجمه گوگل]دانستن این که من فقط می توانم عشق خود را در بخش کار به دست آورم، من به طور مداوم به دنبال راه هایی برای اثبات خودم برای او مفید بود

13. The experience of peasant families was repeated by sending daughters into similar social situations in domestic service and piecework.
[ترجمه ترگمان]تجربه خانواده های روستایی با فرستادن دختران به موقعیت های اجتماعی مشابه در خدمت داخلی و مقاطعه کاران تکرار شد
[ترجمه گوگل]تجارب خانواده های دهقانان با ارسال دختران به شرایط اجتماعی مشابه در خدمات و کارهای خانگی تکرار شد

14. You're a semi-skilled mechanic, just like the municipal rat-catcher, on piecework.
[ترجمه ترگمان]تو یک مکانیک -، درست مثل یک catcher، به طور مقاطعه کار شهرداری
[ترجمه گوگل]شما یک مکانیک نیمه ماهر هستید، درست مثل راننده شهری، در بخش کار

15. It's piece work, so how much you earn depends on how fast you can work.
[ترجمه ترگمان]این قطعه کار است، بنابراین چقدر پول کسب می کنید بستگی به این دارد که چقدر سریع می توانید کار کنید
[ترجمه گوگل]این کار قطعه است، بنابراین چقدر درآمدتان بستگی به سرعت کار شما دارد

16. It's a real elaborate piece work.
[ترجمه ترگمان]این یک کار استادانه است
[ترجمه گوگل]این یک کار قطعه قطعه واقعی است

17. This includes board band base pay structure scheme, piece work incentive scheme, monthly bonus scheme and year end bonus scheme.
[ترجمه ترگمان]این شامل طرح ساختار پرداخت مبنای باند، طرح تشویقی کاری، طرح پاداش ماهانه و الگوی پاداش پایان سال می شود
[ترجمه گوگل]این شامل طرح ساختار طرح پایه تخته، طرح مشوق قطعه، طرح جایزه ماهانه و طرح پاداش سال می باشد

18. The document began as a very lengthy piece work and got longer during the conference itself.
[ترجمه ترگمان]این سند به عنوان یک کار طولانی طولانی شروع شد و در طول خود کنفرانس طولانی تر شد
[ترجمه گوگل]این سند به عنوان یک قطعه کار بسیار طولانی آغاز شد و در طول کنفرانس خود نیز طولانی تر شد

19. Piece work Work that is compensated for by each unit (piece) completed.
[ترجمه ترگمان]قطعه کاری که توسط هر واحد (قطعه)تکمیل می شود (قطعه)تکمیل می شود
[ترجمه گوگل]کار قطعه کار که توسط هر واحد (قطعه) جبران شده است

20. Is lemon dry piece work with hawkthorn piece can you bubble to drink?
[ترجمه ترگمان]قسمت خشک و خشک لیمو با تیکه hawkthorn میتونه تو رو به نوشیدن آب بده؟
[ترجمه گوگل]آیا قطعه ی خشک لیمو با قطعه ی hawkthorn کار می کند؟

21. Their wage and price systems ranged from subsidized wages to salaries or piece work rates.
[ترجمه ترگمان]دست مزد و سیستم های قیمت آن ها از حقوق های یارانه ای به حقوق و یا میزان کار آن ها در نوسان بود
[ترجمه گوگل]سیستم های دستمزد و قیمت آنها متغیر بودند از دستمزد یارانه گرفته تا حقوق و یا میزان کار قطعه

22. Talent: Visual effects expert turned director Joe Johnston has more time to make this 3-D piece work than he did with previous rush job, last year's kibble-quality horror remake The Wolfman.
[ترجمه ترگمان]استعداد: متخصص اثرات بصری به کارگردانی جو جانستون زمان بیشتری برای انجام این کار سه بعدی در مقایسه با شغل قبلی قبلی، وحشت از کیفیت kibble سال گذشته (remake Wolfman)دارد
[ترجمه گوگل]کارگردان جواهر جانستون، کارگردان اثر استعداد بصری زمان بیشتری برای ساخت این کار 3 بعدی دارد، اما او با کارهای عجله گذشته، اصلاحات وحشت وحشت سال گذشته را انجام داد

23. The developer may either be owned by the publisher, contracted out for piece work and ports, or funded for the whole program.
[ترجمه ترگمان]توسعه دهنده ممکن است متعلق به ناشر باشد، قرارداد برای کار و بنادر منعقد شده، و یا برای کل برنامه سرمایه گذاری شده است
[ترجمه گوگل]توسعه دهنده ممکن است یا توسط ناشر متعلق به آن، قرارداد برای قطعه کار و بنادر، و یا برای کل برنامه مالی


کلمات دیگر: