1. the expense of spirit in a waste of shame
(شکسپیر) به هدر دادن روح در باتلاقی از شرم
2. at the expense of
به حساب،به هزینه ی،به قیمت
3. even at the expense of rupturing arab unity
حتی به قیمت از هم گسیختن اتحاد اعراب
4. he padded the expense account
او در صورت هزینه ها دست برد (و آنها را بیشتر جلوه داد).
5. to load an expense account
در صورت هزینه ها دستکاری کردن
6. at great (little) expense
با هزینه ی بسیار (یا کم)
7. she put me to the expense of a new car
خرج یک اتومبیل تازه را به گردنم گذاشت.
8. a car can be a considerable expense
اتومبیل می تواند خیلی خرج داشته باشد.
9. to purchase one's life at the expense of one's honor
با از دست دادن شرافت جان خود را خریدن
10. he wanted to spare his parents the expense of sending him to college
او می خواست هزینه ی دانشگاه رفتن خود را به والدینش تحمیل نکند.
11. he was sent to school at government's expense as reparation for the death of his father
برای جبران مرگ پدرش او را به خرج دولت به مدرسه فرستادند.
12. it is not wise to achieve economy at the expense of quality
صرفه جویی با فدا کردن کیفیت عاقلانه نیست.
13. he was successful in business but it was done at the expense of his health
او در کاسبی موفق بود ولی این موفقیت به قمیت سلامتی او تمام شد.
14. He traveled at his company's expense.
[ترجمه ترگمان]او به خرج شرکتش سفر کرده بود
[ترجمه گوگل]او در هزینه شرکتش سفر کرد
15. They purchased life at the expense of honour.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی را به قیمت شرف خریداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها زندگی را با هزینه افتخار خریداری کردند
16. He's arranged everything, no expense spared.
[ترجمه ترگمان]او ترتیب همه چیز را داده و هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه گوگل]او همه چیز را مرتب کرده است، هیچ هزینه ای خراب نشده است
17. Expense does not necessarily indicate worth.
[ترجمه ترگمان]هزینه ها لزوما نشان دهنده ارزش نیستند
[ترجمه گوگل]هزینه لزوما نشانگر ارزش نیست
18. The bridge was built at public expense.
[ترجمه ترگمان]این پل با هزینه عمومی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این پل در هزینه عمومی ساخته شده است
19. The results are well worth the expense.
[ترجمه ترگمان]نتایج به خوبی به خرج داده می شود
[ترجمه گوگل]نتایج به خوبی به ارزش هزینه است
20. She rationalized the expense by saying that the costly carpet she had bought would last longer than a cheaper one.
[ترجمه ترگمان]او این هزینه را توجیه کرد و گفت که این فرش گران قیمت که او خریده بود بیشتر از قیمت ارزان تر تمام می شد
[ترجمه گوگل]او این هزینه را تصدیق کرد و گفت که فرش پر هزینه ای که او خریداری کرده، طولانی تر از ارزان تر است