کلمه جو
صفحه اصلی

estimator


براوردکننده، تخمین کننده، ارزیاب، خبره قیمت

انگلیسی به فارسی

برآوردگر


انگلیسی به انگلیسی

• person who estimates, assessor

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] برآورد کننده -
[عمران و معماری] برآوردکننده - ارزیاب
[ریاضیات] ارزیاب، برآورد کننده، برآوردگر، برآورنده
[آمار] برآوردگر، برآورد کننده

جملات نمونه

1. For most estimators, advancement takes the form of higher pay and prestige.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از برآوردگرهای، پیشرفت شکل حقوق و اعتبار بالاتر را به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]برای اکثر برآوردگرها، پیشرفت به شکل پرداخت و اعتبار بالاتر صورت می گیرد

2. But an estimator can call at the customer's home, take measurements and quote a price.
[ترجمه ترگمان]اما یک برآورد کننده می تواند در خانه مشتری تماس بگیرد، اندازه گیری کند و قیمت را تعریف کند
[ترجمه گوگل]اما برآوردگر می تواند در خانه مشتری تماس بگیرد، اندازه گیری ها را انجام دهد و قیمت را نقل کند

3. Although estimators normally work a 40-hour week, much overtime is often required.
[ترجمه ترگمان]اگر چه برآورد کننده های معمولا در یک هفته ۴۰ ساعته کار می کنند، اغلب وقت اضافی لازم است
[ترجمه گوگل]اگرچه برآوردگرها معمولا یک هفته 40 ساعته کار می کنند، اغلب اوقات الزامی است

4. Estimators working in the construction industry and manufacturing businesses have different methods of and motivations for estimating costs.
[ترجمه ترگمان]Estimators که در صنعت ساخت وساز و کسب و کاره ای تولیدی کار می کنند روش های مختلفی برای تخمین هزینه ها دارند
[ترجمه گوگل]برآوردگرانی که در صنعت ساخت و ساز و کارخانه های تولیدی مشغول به کار هستند روش های مختلف و انگیزه ای برای تخمین هزینه ها دارند

5. Equally, the estimator may have insufficient time or resources to provide a breakdown of the estimate.
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه، برآورد کننده ممکن است زمان یا منابع کافی برای ارایه یک شکست از برآورد داشته باشد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، برآوردگر ممکن است زمان یا منابع کافی برای ارائه تخمین تخمین وجود داشته باشد

6. Cost estimators usually operate under pressure, especially when facing deadlines.
[ترجمه ترگمان]برآورد کننده های هزینه معمولا تحت فشار عمل می کنند، به خصوص زمانی که با مهلت های زمانی رو به رو هستند
[ترجمه گوگل]برآوردگرهای هزینه معمولا تحت فشار قرار می گیرند، به خصوص زمانی که مواجه می شوند

7. These programs help students, estimators-in-training, and experienced estimators stay abreast of changes affecting the profession.
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها به دانشجویان، estimators ها و training ها کمک می کند تا در برابر تغییرات موثر بر حرفه خود بمانند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها به دانش آموزان کمک می کند، برآوردگرها در آموزش و برآوردهای با تجربه، به طور مرتب تغییرات را تحت تاثیر قرار می دهند

8. The chief estimator then prepares the bid proposal for submission to the developer.
[ترجمه ترگمان]سپس برآورد کننده اصلی پیشنهاد پیشنهاد پیشنهاد را برای ارائه به توسعه دهنده آماده می کند
[ترجمه گوگل]برآورد کننده اصلی سپس پیشنهاد پیشنهاد را برای ارسال به توسعه دهنده آماده می کند

9. Most construction estimators have considerable previous experience as a construction craft worker or manager.
[ترجمه ترگمان]اکثر برآوردگرهای ساخت تجربه قبلی قابل توجهی به عنوان کارگر و یا مدیر صنعت ساخت وساز دارند
[ترجمه گوگل]اکثر برآوردگرهای ساختمانی دارای تجارب قابل توجهی در گذشته هستند به عنوان یک کارگر یا مدیر ساخت و ساز

10. Highly experienced cost estimators for construction projects earn around $80,000 a year.
[ترجمه ترگمان]برآورد کننده های هزینه فوق العاده با تجربه برای پروژه های ساخت وساز حدود ۸۰،۰۰۰ دلار در سال درآمد دارند
[ترجمه گوگل]برآورد هزینه های بسیار با تجربه برای پروژه های ساختمانی در حدود 80،000 دلار در سال به دست آورده است

11. To do this, the estimator must initiate inquiries for price information from potential suppliers.
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، برآورد کننده باید سوالاتی را برای اطلاعات قیمت از تامین کنندگان بالقوه آغاز کند
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار، برآوردگر باید سوالات مربوط به اطلاعات قیمت را از طرف تامین کنندگان بالقوه آغاز کند

12. Some cost estimators now specialize in only estimating computer software development and related costs.
[ترجمه ترگمان]برخی برآورد کننده های هزینه اکنون در برآورد توسعه نرم افزار کامپیوتری و هزینه های مرتبط تخصص دارند
[ترجمه گوگل]برخی برآوردگرهای هزینه در حال حاضر تنها در برآورد توسعه نرم افزار کامپیوتر و هزینه های مرتبط با آن تخصص دارند

13. Theory testified: The estimator is unbiased, and with the smallest variance, thus the estimator is effective.
[ترجمه ترگمان]نظریه شهادت داد که برآورد کننده بدون تعصب و با کم ترین واریانس است، بنابراین برآورد کننده موثر است
[ترجمه گوگل]تئوری شهادت داده است: برآوردگر بی طرفانه است و با کمترین واریانس، برآوردگر موثر است

14. CMAC estimator is trained with a linear model, then the centroid and attitude are predicted.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که برآورد کننده CMAC با یک مدل خطی آموزش داده می شود، سپس مرکز جرم و وضعیت پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]برآورد کننده CMAC با یک مدل خطی آموزش داده می شود، سپس مرکز و نگرش پیش بینی می شود

15. Meanwhile, the stability property of the estimator is also discussed.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، ویژگی پایداری of نیز مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در همین حال، ویژگی ثبات برآوردگر نیز مورد بحث قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

تخمین زن

estimator ( آمار )
واژه مصوب: برآوردگر
تعریف: تابعی از مشاهدات آماری که به‏عنوان تقریب‏زنندۀ پارامتر یک توزیع به کار می‏رود


کلمات دیگر: