کلمه جو
صفحه اصلی

instruments


علوم هوایى : الات دقیق

انگلیسی به فارسی

ابزار، وسیله، سند، اسباب، ادوات، الت


دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ابزار آلات ؛ وسایل

جملات نمونه

1. instruments of torture
آلات شکنجه

2. instruments of torture
وسایل شکنجه

3. keyed instruments
سازهای پژنگی (کلیددار)

4. mechanical instruments
ابزار مکانیکی

5. navigational instruments
دستگاه های ناوبری

6. negotiable instruments
اوراق قابل خرید و فروش

7. optical instruments
ابزارهای دیدشی (بصری)

8. precision instruments
ابزار دقیق

9. string instruments
سازهای زهی

10. surgical instruments
ابزار جراحی

11. the instruments are cleaned with a special cleanser
ابزار را با زدایشگر ویژه ای پاک می کنند.

12. some string instruments like guitar are to be fingered
برخی سازهای زهی مثل گیتار با انگشت نواخته می شوند.

13. sterilized surgical instruments
ابزار جراحی گندزدایی شده

14. a missile's sensitive instruments
دستگاه های حساس موشک

15. clean the infected surgical instruments with disinfectant
ابزار آلوده ی جراحی را با ماده ی گندزدا پاک کن.

16. nice measurements with special instruments
اندازه گیری های مو شکافانه با ابزار ویژه

17. before the concert they tuned their instruments
پیش از کنسرت،سازهای خود را کوک کردند.

18. in this factory they fabricate surgical instruments
در این کارخانه ابزار جراحی می سازند.

پیشنهاد کاربران

ابزار موسیقی

[حقوق] اسناد، ابزار، وسایل

ابزارموسیقی مانند پیانو

وسایل موسیقی

الات موسیقی مثل پیانو گیتارو. . . .

ابزار دقیق

ابزار

سازها
ابزار

وسایل موسیقی
لایک 👍

ابزار حوسیقی

به عنوان مثال . دراینجا معنای ابزار جراحی رو میده . Doctor didn't clean their instruments between operation .

تمام آلات موسیقی مورد استفاده در آهنگسازی های یک دوره ، توسط آهنگساز یا در نظر گرفته شده برای اجرای موسیقی

الات
ابزار ها

ابزار الات موسیقی


کلمات دیگر: