کلمه جو
صفحه اصلی

misleading


معنی : مشتبه سازی، مغالطه، مغلطه
معانی دیگر : گمراه کننده، غلط انداز

انگلیسی به فارسی

گمراه کننده، مغلطه، مغالطه، مشتبه سازی


انگلیسی به انگلیسی

• tending to mislead, deceptive

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] گمراه کننده

مترادف و متضاد

مشتبه سازی (اسم)
misgiving, embroilment, misleading

مغالطه (اسم)
misleading, paralogism, false reasoning

مغلطه (اسم)
misleading

جملات نمونه

1. a misleading exterior
ظاهری گمراه کننده

2. those who have first deceived themselves are most effective in misleading others
آنان که ابتدا خود را فریب داده اند در گول زدن دیگران موفق ترند.

3. the compartmentalization of science into physics and chemestry, etc. is sometimes misleading
تقسیم بندی علم به فیزیک و شیمی و غیره گاهی گمراه کننده است.

4. The article was misleading, and the newspaper has apologized.
[ترجمه ترگمان]مقاله گمراه کننده بود، و روزنامه عذر خواهی کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله گمراه کننده بود و روزنامه عذرخواهی کرد

5. Some of these statements are misleading and some downright mendacious.
[ترجمه ترگمان]برخی از این بیانیه ها گمراه کننده و برخی mendacious هستند
[ترجمه گوگل]برخی از این اظهارات گمراه کننده هستند و برخی از آنها به طور مرتب دروغ می گویند

6. The misleading sign led me astray.
[ترجمه ترگمان]نشانه گمراه کننده من مرا گمراه کرد
[ترجمه گوگل]علامت گمراهی من را گمراه کرد

7. The Minister accused of misleading parliament was unavailable for comment last night.
[ترجمه ترگمان]وزیر متهم به گمراه کردن پارلمان برای اظهار نظر در شب گذشته در دسترس نبود
[ترجمه گوگل]وزیر متهم به پارلمان گمراه کننده شب گذشته در دسترس نبود

8. Some of the information was dangerously misleading.
[ترجمه ترگمان]برخی از این اطلاعات به طور خطرناکی گمراه کننده بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از اطلاعات خطرناک گمراه کننده بودند

9. Judging by appearances can be misleading.
[ترجمه ترگمان]از نظر ظاهر می تواند گمراه کننده باشد
[ترجمه گوگل]قضاوت بر اساس ظواهر می تواند گمراه کننده باشد

10. Statistical graphs may be inaccurate and misleading.
[ترجمه rosewinchester] نمودار اماری ممکن است غلط و گمراه کنندهباشد
[ترجمه ترگمان]گراف های آماری ممکن است گمراه کننده و گمراه کننده باشند
[ترجمه گوگل]نمودار آماری ممکن است نادرست و گمراه کننده باشد

11. Diplomats can be a notoriously unreliable and misleading source of information.
[ترجمه ترگمان]دیپلمات ها می توانند منبع بسیار غیرقابل اعتماد و گمراه کننده اطلاعات باشند
[ترجمه گوگل]دیپلمات ها می توانند منبع اطلاعات غلط و غیرقابل اعتماد باشند

12. It would be seriously misleading to suggest that television has no effect on children.
[ترجمه ترگمان]این بسیار گمراه کننده خواهد بود که نشان دهد که تلویزیون هیچ تاثیری بر کودکان ندارد
[ترجمه گوگل]به طور جدی پیشنهاد می شود که تلویزیون بر کودکان اثر نگذارد

13. Misleading the court in a trial is a serious offence.
[ترجمه ترگمان]اشتباه در دادگاه در دادگاه یک جرم جدی است
[ترجمه گوگل]گمراه کردن دادگاه در محاکمه یک جرم جدی است

14. It is misleading to see the legal system as a monolith.
[ترجمه ترگمان]دیدن سیستم قانونی به عنوان یک مونولیت، گمراه کننده است
[ترجمه گوگل]گمراه کننده است که نظام حقوقی را به صورت یکپارچه ببیند

15. Forecasts about the economy are often misleading.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها درباره اقتصاد اغلب گمراه کننده است
[ترجمه گوگل]پیش بینی های اقتصادی اغلب گمراه کننده است

پیشنهاد کاربران

اغفال کننده

گمراه کننده

گول زننده، منحرف کننده، فریبنده

غافل شدن

شبهه برانگیز

غلط انداز

فریبکارانه


کلمات دیگر: