کلمه جو
صفحه اصلی

indivisible


معنی : غیر قابل تقسیم
معانی دیگر : بخش ناپذیر، تقسیم ناپذیر، جدانشدنی (یانکردنی)، لایتجزا، (ریاضی) غیرقابل تقسیم، نابخشگر

انگلیسی به فارسی

% Indo غیر قابل تقسیم


ناپایداری، غیر قابل تقسیم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: indivisibly (adv.), indivisibility (n.), indivisibleness (n.)
(1) تعریف: incapable of being divided or separated.

(2) تعریف: of a number, impossible to divide exactly.

• cannot be divided, cannot be separated into parts
if something is indivisible, it cannot be divided into different parts.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تقسیم ناپذیر، غیر قابل تقسیم، بخش ناپذیر، تقسیم نشدنی

مترادف و متضاد

غیر قابل تقسیم (صفت)
indivisible

indissoluble


Synonyms: unified, inseparable, impenetrable, joined, permanent, unbreakable


جملات نمونه

1. one nation indivisible
یک ملت جدایی ناپذیر

2. He regards e-commerce as an indivisible part of modern retail.
[ترجمه ترگمان]او تجارت الکترونیک را یک بخش غیرقابل تقسیم از خرده فروشی مدرن می داند
[ترجمه گوگل]او تجارت الکترونیک را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از خرده فروشی مدرن در نظر می گیرد

3. Atoms were originally thought to be indivisible.
[ترجمه ترگمان]اتم ها در اصل تقسیم شده بودند
[ترجمه گوگل]در ابتدا اتم ها تقسیم نشده بودند

4. For him, music and lyrics are virtually indivisible.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]برای او، موسیقی و اشعار تقریبا تقسیم شده است

5. A country's language is indivisible from its culture.
[ترجمه ترگمان]زبان یک کشور از فرهنگ آن غیرقابل تقسیم است
[ترجمه گوگل]زبان کشور از فرهنگ آن ناپایدار است

6. Public goods are indivisible, involving such large units that they can not be sold to individual buyers.
[ترجمه ترگمان]کالاهای عمومی غیرقابل تقسیم هستند و شامل واحدهای بزرگی هستند که نمی توانند به خریداران فردی فروخته شوند
[ترجمه گوگل]کالاهای عمومی تقسیم می شوند، شامل چنین واحدهای بزرگ می شوند که نمی توانند به خریداران فردی فروخته شوند

7. Freedom is indivisible; the chains on any one of my people were the chains on all of them, the chains on all of my people were the chains on me. Nelson Mandela
[ترجمه ترگمان]آزادی، تقسیم نشدنی است؛ زنجیر در هر یک از افراد من، زنجیره ای روی همه آن ها، زنجیره ای روی همه افراد من، زنجیر به گردن من بودند \"نلسون ماندلا\"
[ترجمه گوگل]آزادی تقسیم نشده است؛ زنجیرها بر روی هر یک از مردم من زنجیرهای روی همه آنها بود، زنجیرهای روی همه مردم من زنجیرهای بر من بود نلسون ماندلا

8. In either case, each is considered indivisible as an artistic creation.
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد، هر کدام به عنوان یک خلق هنری تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]در هر صورت، هر یک به صورت یکپارچگی به عنوان یک آفرینش هنری در نظر گرفته می شود

9. Republic One and Indivisible. Liberty, Equality, Fraternity, or Death!
[ترجمه ترگمان]یک جمهوری متحد و تجربه Indivisible آزادی، برابری، برادری یا مرگ!
[ترجمه گوگل]جمهوری و انزوا آزادی، برابری، برادری، یا مرگ!

10. A transaction is a unit of activity within which multiple operations on data can be made atomic (indivisible), such that exactly all or none of the actions are made permanent.
[ترجمه ترگمان]تراکنش واحدی از فعالیت است که در آن چندین عملیات بر روی داده ها می تواند به صورت اتمی (تقسیم ناشدنی)ایجاد شود، به طوری که تمام یا هیچ یک از این کارها ثابت نشده باشند
[ترجمه گوگل]معامله یک واحد فعالیت است که در آن عملیات چندگانه بر روی داده ها می تواند اتمی (تقسیم نشده) ساخته شود، به طوری که دقیقا تمام یا هیچ یک از اقدامات دائمی نمی شود

11. Hobbes argues for absolute, indivisible sovereignty.
[ترجمه ترگمان]هابز برای حاکمیت مطلق و غیرقابل تقسیم استدلال می کند
[ترجمه گوگل]هابز برای حاکمیت مطلق و تقسیم نشده استدلال می کند

12. Beam contributor means an indivisible optical assembly including a lens.
[ترجمه ترگمان]عامل پرتو به معنی یک مونتاژ نوری غیرقابل تقسیم از جمله یک لنز است
[ترجمه گوگل]سازنده پرتو به معنی یک مجموعه نوری تقسیم شده از جمله یک لنز است

13. The appendix ( Property list ) is an indivisible part of this contract.
[ترجمه ترگمان]ضمیمه (فهرست اموال)بخش غیرقابل تقسیم این قرارداد است
[ترجمه گوگل]ضمیمه (لیست املاک) بخشی جدایی ناپذیر از این قرارداد است

14. For many years the atom was believed to be indivisible.
[ترجمه ترگمان]چندین سال معتقد بودند که اتم غیرقابل تقسیم است
[ترجمه گوگل]سالهاست که اتم باور نادرست است

one nation indivisible

یک ملت جدایی‌ناپذیر


پیشنهاد کاربران

جدایی ناپذیر


کلمات دیگر: