1. While some basic variables remain infeasible, the rule for selection of the variable to leave the basis needs modification.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از متغیرهای اصلی غیر عملی هستند، قاعده انتخاب متغیر برای ترک پایه نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی از متغیرهای اساسی غیرقابل اجتناب هستند، قاعده انتخاب متغیر برای ترک مبنایی نیاز به اصلاح دارد
2. It is infeasible to directly deposit copper coating on carbon fiber of hydrophobic nature and inertia.
[ترجمه ترگمان]این کار به طور مستقیم پوشش مس روی فیبر کربن در طبیعت hydrophobic و سکون غیر عملی است
[ترجمه گوگل]این امکان پذیر است که به طور مستقیم پوشش های مس را روی فیبر کربن از طبیعت هیدروفی فیزیکی و انسداد قرار دهیم
3. The chairman dismissed their suggestion as infeasible.
[ترجمه ترگمان]رئیس این پیشنهاد را غیر عملی رد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس پیشنهادات خود را به عنوان غیرقابل قبول رد کرد
4. A primal - dual inexact infeasible interior - point algorithm for the second - order cone program ( SOCP ) was presented.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم دو نقطه ای غیر عملی غیر عملی اولیه برای برنامه مخروط مرتبه دوم (SOCP)ارائه شده است
[ترجمه گوگل]الگوریتم داخلی - نقطه ای برای برنامه دوم مخروط سفارش (SOCP) ارائه شد
5. The negotiation drafted by your team is infeasible in operation.
[ترجمه ترگمان]مذاکره توسط تیم شما در عمل غیر عملی است
[ترجمه گوگل]مذاکره ای که توسط تیم تان انجام می شود غیر قابل اجرا است
6. This paper presents an improved (infeasible) simplex method for linear programming, in which some of vertex points, corresponding to the iterative process, can be out of the feasible domain of (LP).
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش ساده (غیر عملی)برای برنامه نویسی خطی ارائه می کند که در آن برخی از نقاط راس، متناظر با فرآیند تکراری، می توانند از دامنه امکان پذیر (LP)خارج شوند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش ساده ساده برای برنامه نویسی خطی ارائه می دهد که برخی از نقاط رأس، مربوط به فرایند تکرار، می توانند خارج از حوزه قابل اجرا از (LP) باشند
7. This paper presents a primal-dual infeasible interior point algorithm for differentiable convex programming problem with box constraints, and prove that algorithm enjoys the global convergence.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم نقطه درونی دوگانه - دوگانه را برای حل مساله برنامه ریزی محدب با محدودیت های جعبه ارائه می دهد و ثابت می کند که این الگوریتم از هم گرایی جهانی برخوردار است
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم نهایی الگوریتم داخلی نامعمول برای مسئله برنامه نویسی محدب مجزا با محدودیت های جعبه ارائه می دهد و ثابت می کند که الگوریتم از همگرایی جهانی برخوردار است
8. A primal - dual inexact infeasible - interior - point algorithm is presented for solving the second - order cone programming problems.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم دو نقطه ای غیر عملی (غیر عملی)برای حل مسایل برنامه نویسی دو مرتبه دوم ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم اولیه - دوطرفه نامعلوم غیرقابل تصور - داخلی برای حل مشکلات برنامه نویسی مخروطی دوم مرتبه ارائه شده است
9. This algorithm use infeasible to increase search space and avoid to choose penalty factor.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از غیرعملی برای افزایش فضای جستجو و اجتناب از انتخاب عامل جریمه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این الگوریتم برای افزایش فضای جستجو و اجتناب از انتخاب ضریب مجاز، غیرقابل استفاده است
10. Likewise, it is also infeasible for VTS center to improve the management of VTS simply by enhancing the grade of management and hardware level.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، برای مرکز VTS نیز غیر عملی است تا مدیریت of را به سادگی با افزایش سطح مدیریت و سطح سخت افزار، بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، برای مرکز VTS نیز برای کنترل مدیریت VTS به سادگی با افزایش سطح مدیریت و سخت افزار، امکان پذیر است
11. The plan drafted by your team is infeasible.
[ترجمه ترگمان]برنامه ای که توسط تیم شما تهیه می شود غیر عملی است
[ترجمه گوگل]برنامه ای که توسط تیم شما طراحی شده است غیر قابل اجرا است
12. Your price is feasible ( infeasible ).
[ترجمه ترگمان]قیمت شما عملی (غیر عملی)است
[ترجمه گوگل]قیمت شما امکان پذیر است (نامعتبر است)
13. Similarly, software experts are suggesting and developing approaches that may be technologically elegant but financially infeasible from a business perspective.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، متخصصان نرم افزاری پیشنهاد می کنند و در حال توسعه رویکردهایی هستند که ممکن است از نظر فن آوری بسیار ظریف باشند اما از نظر مالی غیرعملی باشند
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، کارشناسان نرم افزار پیشنهاد و توسعه رویکردهایی را ارائه می دهند که ممکن است از لحاظ تکنیکی ظریف، اما از لحاظ مالی از لحاظ مالی قابل ملاحظه باشد
14. So vast an increase in the rest of the world's relative GDP is infeasible.
[ترجمه ترگمان]بنابراین افزایش گسترده در بقیه تولید ناخالص داخلی جهان غیرعملی است
[ترجمه گوگل]به طوری که افزایش بقیه تولید ناخالص داخلی در جهان غیر قابل انجام است
15. The improvement strategy for power distribution network reconfiguration can solve the infeasible solutions problem effectively.
[ترجمه ترگمان]استراتژی بهبود برای ساختاربندی مجدد شبکه توزیع قدرت، می تواند مشکلات غیر عملی را به طور موثر حل کند
[ترجمه گوگل]استراتژی بهبود پیکربندی شبکه توزیع برق می تواند به طور موثر راه حلی را حل کند