کلمه جو
صفحه اصلی

hypothetic


فرضى، فرض کننده
hypothetic(al)
فرضى، فرض کننده

انگلیسی به فارسی

فرضیه ای


انگلیسی به انگلیسی

• founded on hypothesis; of or pertaining to a hypothesis, theoretical

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فرضی، فرض کننده hypotenuse وتر (در مثلث قائم الزاویه)، (هندسه) زه، وتر مثلث قائم الزاویه
[ریاضیات] فرضی

جملات نمونه

1. Criticism of the type "hypothetic proposition" is just corresponding to the artistic definition and understanding.
[ترجمه ترگمان]انتقاد از نوع \"پیشنهاد hypothetic\" دقیقا مطابق با تعریف و درک هنری است
[ترجمه گوگل]انتقاد از نوع 'فرضیه فرض' فقط مربوط به تعریف و درک هنری است

2. The criticism of the type "Hypothetic Proposition" is a term with which the author analyses the literary works.
[ترجمه ترگمان]انتقاد از نوع \"hypothetic Proposition\" اصطلاحی است که نویسنده آن آثار ادبی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]انتقاد از نوع 'پیشنهاد هیپوته' یک اصطلاح است که نویسنده آن را تجزیه و تحلیل آثار ادبی است

3. The word "science" is usually associated with hypothetic analysis.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"علم\" معمولا با آنالیز hypothetic مرتبط است
[ترجمه گوگل]کلمه 'علم' معمولا با تجزیه و تحلیل فرضیه همراه است

4. According to the conclusion of hypothetic test, author researched the mechanism about trust governance in channel.
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج حاصل از آزمون hypothetic، مولف درباره مکانیسم اعتماد به حاکمیت در کانال تحقیق کرده است
[ترجمه گوگل]با توجه به نتیجه گیری آزمون فرضیه، نویسنده به بررسی مکانیزم در مورد حاکمیت اعتماد در کانال پرداخته است

5. Nostratic and Eurasiatic are two hypothetic super - families with very remote relations.
[ترجمه ترگمان]Nostratic و Eurasiatic دو خانواده فوق العاده با روابط بسیار دور هستند
[ترجمه گوگل]Nostratic و Eurasiatic دو خانواده فوق العاده فرعی هستند که روابط بسیار دور را دارند

6. This approach offers several hypothetic and some evidence - based advantages.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد چندین مزیت و برخی مزایای مبتنی بر شواهد را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این رویکرد چندین فرضیه و مزایای مبتنی بر شواهد ارائه می دهد

7. Hypothetic, tml is the day to end, wat will you do.
[ترجمه ترگمان]hypothetic، tml روزی است که به پایان برسد، wat این کار را انجام خواهید داد
[ترجمه گوگل]فرضیه ای، روزی است که پایان می یابد، وات شما خواهد شد

8. According to the conclusion of hypothetic test, the author researched the mechanism about trust governance in channel.
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج حاصل از آزمون hypothetic، مولف درباره مکانیسم اعتماد به حاکمیت در کانال تحقیق کرده است
[ترجمه گوگل]با توجه به نتیجه گیری آزمون فرضیه، نویسنده به بررسی مکانیزم در مورد حاکمیت اعتماد در کانال پرداخته است

9. In addition the indirect method of determination of hyPothetic forces is also considered.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این روش غیر مستقیم تعیین نیروهای hypothetic نیز مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این روش غیر مستقیم تعیین نیروهای هیپوتیک نیز مورد توجه قرار گرفته است

10. There have some no-rational hypothetic for this mechanism, so the computational mistake is larger than the observation.
[ترجمه ترگمان]هیچ hypothetic منطقی برای این مکانیزم وجود ندارد، بنابراین اشتباه محاسباتی بزرگ تر از این مشاهده است
[ترجمه گوگل]برای این مکانیزم فرضیه ای غیر منطقی وجود دارد، بنابراین اشتباه محاسباتی بزرگتر از مشاهدات است

11. These suggested that the hypothetic mechanism of Tpb 88 against tobacco brown spot was producing antagonistic substances.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد حاکی از آن است که مکانیزم hypothetic of ۸۸ در مقابل نقطه قهوه ای تنباکو، مواد مخالفی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که مکانیزم فرضیه Tpb 88 در برابر نقاط قهوه ای توتون و تنباکو باعث تولید مواد آنتاگونیستی می شود

12. The basic hypothetic is that national culture difference is objective and can not be changed in a certain period of time.
[ترجمه ترگمان]The اصلی این است که تفاوت فرهنگی ملی عینی است و نمی توان آن را در یک دوره زمانی مشخص تغییر داد
[ترجمه گوگل]فرضیه اساسی این است که تفاوت فرهنگ ملی، عینی است و در یک دوره زمانی خاص تغییر نمی کند

13. The Kullback-Leibler (K-L) distance has been used as a measure for the dissimilarity between the observed distribution and a hypothetic distribution.
[ترجمه ترگمان]فاصله Kullback - Leibler (K - L)به عنوان معیاری برای عدم شباهت بین توزیع مشاهده شده و توزیع hypothetic مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]فاصله Kullback-Leibler (K-L) به عنوان یک اندازه گیری برای اختلاف بین توزیع مشاهده شده و توزیع فرضیه استفاده شده است

14. The virtual subject" is the executor of the fictitious or hypothetic network acts on the base of TCP/IP contracts. "
[ترجمه ترگمان]سوژه مجازی \" مجری شبکه فرضی یا فرضی است که بر پایه قراردادهای TCP \/ IP عمل می کند \"
[ترجمه گوگل]موضوع مجازی 'مجری شبکه خیالی یا فرضیه بر پایه قراردادهای TCP / IP عمل می کند '

پیشنهاد کاربران

تصور
فرض
خیال


کلمات دیگر: