کلمه جو
صفحه اصلی

washcloth


معنی : لیف حمام، کیسه حمام
معانی دیگر : حوله ی کوچک (که خیس می کنند و با آن صورت را پاک می کنند)، لیف

انگلیسی به فارسی

کیسه حمام، لیف حمام


دستشویی، لیف حمام، کیسه حمام


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small cloth used for washing the body or face.

• small cloth used for washing the face and body

مترادف و متضاد

لیف حمام (اسم)
washcloth

کیسه حمام (اسم)
washcloth

جملات نمونه

1. She took the time to dampen a washcloth and do her face.
[ترجمه ترگمان]اون زمان رو گرفت تا از a ناراحت بشه و صورتش رو پاک کنه
[ترجمه گوگل]او زمان را برای پاک کردن دستشویی و چهره اش گرفت

2. Squeeze onto a wet pouf or washcloth. Work into a rich, creamy lather and rinse.
[ترجمه ترگمان]فشار بده به کیسه خیس یا دستمال حمام در کف صابون، و creamy کار کنید
[ترجمه گوگل]بر روی یک پف یا خیس خیس فشار دهید کار را به یک پودر غنی، خامه ای و شستشو دهید

3. Jiexia washcloth dialysis, with plenty of water washing the face, rubbingirreversible pores.
[ترجمه ترگمان]Jiexia کیسه dialysis را با شستن زیاد آب و منافذ پوست انجام می دهد
[ترجمه گوگل]دیالیز دستشویی Jiexia، با مقدار زیادی آب شستشو صورت، مالش سوراخ سوراخ

4. Skip washcloth, since it can spread the oil around your body.
[ترجمه ترگمان]از washcloth پرش کنید چون می تواند روغن اطراف بدن شما را پخش کند
[ترجمه گوگل]از دستشویی پاشید، زیرا می تواند روغن را در اطراف بدن شما پخش کند

5. I take washcloth from the shower caddie and gently scrub my feet.
[ترجمه ترگمان]حوله حمام را برداشتم و به آرامی پاهایم را تمیز کردم
[ترجمه گوگل]من دستشویی را از کاسه دوش گرفته و به آرامی پا را پاک می کنم

6. Instead of squeezing, hold a warm, wet washcloth to the area for a few minutes.
[ترجمه ترگمان]به جای فشردن، کیسه حمام گرم و مرطوب را برای چند دقیقه نگه دارید
[ترجمه گوگل]به جای فشردن، یک دستمال گرم گرم و مرطوب را به مدت چند دقیقه نگه دارید

7. HOW TO USE: Pour amount into palms or washcloth . Work up lather . Massage over body . Rinse.
[ترجمه ترگمان]چگونه از آن استفاده کنید: مقدار را در کف دست بریزید کف صابون کار کنید روی بدن ماساژ دهید Rinse
[ترجمه گوگل]چگونگی مصرف مقدار پوره را به کف دست یا دستمال بپوشانید کار کردن تا پودر ماساژ بیش از بدن شستن

8. Mr. White: Did you see the washcloth and the towels with the teddy bears on them?
[ترجمه ترگمان]آقای \"وایت\"، حوله و حوله رو با خرس های عروسکی روی اونا دیدی؟
[ترجمه گوگل]آقای White آیا با خمیر های عروسکی بر روی دستمال کاغذی و حوله ها مشاهده کردید؟

9. SF-QZJ Slitter rewinder band, supporting the use of washcloth machine, according to the required length, width, slitting automatically sharpening, an engage in activities platen device.
[ترجمه ترگمان]SF - QZJ Slitter rewinder band، با توجه به طول مورد نیاز، با توجه به طول، عرض، بریدن به طور خودکار تیز کردن، درگیر فعالیت های دستگاه platen
[ترجمه گوگل]SF-QZJ Slitter rewinder banding، پشتیبانی از استفاده از ماشین دستشویی، با توجه به طول مورد نیاز، عرض، تکه تکه کردن به طور خودکار تیز، درگیر در فعالیت های دستگاه برش

10. Rub it on, then immediately wipe it off with a washcloth or tissue.
[ترجمه ترگمان]حالا بمال، بعد اون رو با حوله تمیز کن
[ترجمه گوگل]آن را بشویید، سپس بلافاصله آن را با دستمال یا بافت پاک کنید

11. The woman douses back, and some one else flips at Doi-san with a washcloth.
[ترجمه ترگمان]اون زنه برگشته، و یه نفر دیگه هم با a (doi - سان)سر میزنه
[ترجمه گوگل]زن به عقب میرود، و بعضی دیگر در Doi-san با دستشویی میچرخند

12. Some days she took a hot bath and let hot water fall out of a saturated washcloth.
[ترجمه ترگمان]بعضی روزها حمام گرم می گرفت و می گذاشت آب گرم از کیسه حمام اشباع شده بیفتد
[ترجمه گوگل]چند روز او یک حمام داغ گرفت و اجازه داد آب داغ از دستشویی اشباع شود

13. You can hear the sound of water dripping in the pail and the sound of the washcloth on skin.
[ترجمه ترگمان]می توانید صدای آب شدن آب را در سطل و صدای of روی پوست بشنوید
[ترجمه گوگل]شما می توانید صدای آب آبیاری را در حوض و صدای روکش روی پوست بشنوید

14. Give him something to chew on, such as a teething ring or a wet washcloth cooled in the refrigerator.
[ترجمه ترگمان]چیزی برای جویدن به او بدهید، مانند یک حلقه teething و یا یک دستمال حمام مرطوب که در یخچال خنک شده است
[ترجمه گوگل]به او چیزی را به جویدن برسانید، مانند یک حلقه دندان یا یک دستمال مرطوب مرطوب در یخچال و فریزر

15. A bath in which the bather is washed with a wet sponge or washcloth without being immersed.
[ترجمه ترگمان]حمام که در آن bather با اسفنج مرطوب و یا حمام washcloth شسته می شود بدون غرق شدن
[ترجمه گوگل]حمام که در آن بت با یک اسفنج مرطوب یا دستشویی بپوشید بدون اینکه غوطه ور شود

پیشنهاد کاربران

لیف حمام

لیف

دستمال


کلمات دیگر: