کلمه جو
صفحه اصلی

watchword


معنی : اسم شب، کلمه رمزی، شعار حزبی، شعار حزب
معانی دیگر : (حزب و غیره) شعار، اسم رمز

انگلیسی به فارسی

کلمه کلیدی، شعار حزبی، اسم شب، شعار حزب، کلمه رمزی


اسم شب، شعار حزبی، شعار حزب، کلمه رمزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a secret word or phrase; password.
مشابه: password

(2) تعریف: a word or phrase summarizing a principle or belief, esp. of a group or party; motto; slogan.
مشابه: motto, slogan

• password; slogan
a watchword is a word or phrase that sums up the way that a particular group of people think or behave.

مترادف و متضاد

اسم شب (اسم)
password, tessera, watchword

کلمه رمزی (اسم)
token, watchword

شعار حزبی (اسم)
watchword

شعار حزب (اسم)
watchword

جملات نمونه

1. the watchword of the conservatives is "law and order"
ورد زبان محافظه کاران ((نظم و قانون است))

2. Today the watchword is " Learn through playing ".
[ترجمه ترگمان]امروزه شعار شعار \"یاد گرفتن از طریق بازی\" است
[ترجمه گوگل]امروز واژه نامه 'یادگیری از طریق بازی' است

3. And remember, let caution be your watchword.
[ترجمه ترگمان]و به خاطر داشته باشید که احتیاط خود را به عمل آورید
[ترجمه گوگل]و به یاد داشته باشید، بگذارید با احتیاط قلم خود شما باشد

4. Environmental quality will be the watchword for the 21st century.
[ترجمه ترگمان]کیفیت محیطی کلمه \"شعار\" قرن بیست و یکم خواهد بود
[ترجمه گوگل]کیفیت زیست محیطی قرن بیست و یکم خواهد بود

5. Our watchword is: 'Evolution, not revolution'.
[ترجمه ترگمان]شعار ما این است: تکامل، نه انقلاب
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی ما 'تکامل، نه انقلاب' است

6. This will continue to be our watchword in the years ahead.
[ترجمه ترگمان]این شعار روز پیش ماست
[ترجمه گوگل]این در سالهای آینده به عنوان ضرب المثل ما ادامه خواهد یافت

7. Growth is once again the watchword as the country looks for another period of expansion in higher education.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کشور به دنبال دوره دیگری از گسترش در آموزش عالی به نظر می رسد، رشد بار دیگر شعار روز است
[ترجمه گوگل]رشد یک بار دیگر کلمه کلیدی است به عنوان کشور به دنبال دوره دیگری از گسترش در آموزش عالی است

8. Quality is our watchword.
[ترجمه ترگمان]کیفیت شعار ماست
[ترجمه گوگل]کیفیت ماژول ما است

9. In her day and at her station, the watchword for women was class.
[ترجمه ترگمان]در روز او و در ایستگاه او کلمه رمز زنان در کلاس بود
[ترجمه گوگل]در روز و در ایستگاه او، واژه نامه برای زنان کلاس بود

10. This is the watchword of the Winnetka school district.
[ترجمه ترگمان]این کلمه شعار منطقه مدرسه Winnetka است
[ترجمه گوگل]این ضرب المثل وینکتکا است

11. To rebuild our economies, watchword must be investment rather than stimulus.
[ترجمه ترگمان]برای بازسازی اقتصادهای خود، \"شعار\" باید به جای محرک، سرمایه گذاری شود
[ترجمه گوگل]برای بازسازی اقتصاد ما، واژه نامه باید سرمایه گذاری و نه تحریک باشد

12. Efficiency seemed to be the watchword of the evening.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Efficiency شب شب است
[ترجمه گوگل]کارایی به نظر می رسد که کلمه ای از شب است

13. We gave the watchword, and the sentinel let us pass.
[ترجمه ترگمان]ما فرمان را دادیم و نگهبان به ما اجازه عبور داد
[ترجمه گوگل]ما کلمه کلیدی را دادیم، و فرستنده اجازه داد ما منتقل کنیم

14. Still, political risk is likely to remain a watchword for Thailand in the coming months.
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتمال دارد که در ماهه ای آینده، خطر سیاسی برای تایلند باقی بماند
[ترجمه گوگل]با این وجود، احتمال ریسک سیاسی احتمالا در ماه های آینده یک تظاهرات برای تایلند باقی خواهد ماند

15. He did not know the watchword.
[ترجمه ترگمان]کلمه رمز را نمی دانست
[ترجمه گوگل]او واژه نامه را نمی دانست

the watchword of the conservatives is "law and order"

ورد زبان محافظه‌کاران‌ «نظم و قانون است»


پیشنهاد کاربران

کلیدواژه


کلمات دیگر: