کلمه جو
صفحه اصلی

warder


معنی : زندانبان، عصا یا گرز، نگهبان دروازهیا قصر
معانی دیگر : پاسبان، قراول، نگهبان، پاسدار، دربان، دروازه بان، (در دست شاهان و فرماندهان - در مراسم رسمی) عصای قدرت، گرز شاهی، چوبدستی ارتشی

انگلیسی به فارسی

زندانبان، عصا یا گرز، نگهبان دروازه یا قصر


مراقب، زندانبان، عصا یا گرز، نگهبان دروازهیا قصر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: wardership (n.)
• : تعریف: a person who watches over or guards something such as an entranceway.
مشابه: warden

• guard; watchman; sentry; jailer (british)
a warder is a person who is in charge of prisoners in a jail.

مترادف و متضاد

زندانبان (اسم)
concierge, turnkey, warder

عصا یا گرز (اسم)
warder

نگهبان دروازهیا قصر (اسم)
warder

جملات نمونه

1. A warder appeared at the cell door.
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان در سلول ظاهر شد
[ترجمه گوگل]نگهبان در درب سلول ظاهر شد

2. The warder was always accommodating in allowing visitors in.
[ترجمه ترگمان]وکیل بند همیشه با اجازه دادن به مهمانان وارد عمل می شد
[ترجمه گوگل]نگهبان همیشه در اجازه دادن به بازدید کنندگان در

3. A few minutes later, the head - warder assembled the guards and warders in his office.
[ترجمه سید هادی حسینی] لحظاتی بعد سرشیفت، نگهبانان و زندانبان ها را در دفتر خود جمع کرد.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه بعد، نگهبان، نگهبانان و نگهبانان را در دفترش جمع کرد
[ترجمه گوگل]چند دقیقه بعد، سرپرست نگهبان و نگهبانان را در دفتر خود جمع کرد

4. Daantjie Siebert, told the prison warder that Biko had studied medicine and yoga and was probably faking his injuries.
[ترجمه ترگمان]Daantjie سیبرت، به وکیل زندانی گفت که Biko در رشته پزشکی و یوگا آموزش دیده است و احتمالا در مورد جراحت او تظاهر کرده است
[ترجمه گوگل]دانتجی سیفرت، به نگهبان زندان گفت که بیوکو دارو و یوگا را مطالعه کرده است و احتمالا دچار آسیب دیدگی شده است

5. A warder stood at one end of the infirmary, standing by a thick metal door.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد نگهبان در انتهای درمانگاه ایستاده بود و کنار در فلزی بزرگی ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک نگهبان در یک انتهای بیمارستان قرار داشت و با یک درب فلزی ضخیم ایستاده بود

6. For the past several days, the warder said, jail authorities had been pestering the police to get more helpers . . . .
[ترجمه ترگمان]وکیل بند گفت که در چند روز گذشته مقامات زندان به پلیس اجازه داده بودند تا کمک بیشتری دریافت کنند
[ترجمه گوگل]برای چند روز گذشته، مراقب گفت که مقامات زندان به پلیس اطمینان داده اند تا حامیان بیشتری کسب کنند

7. The warder peered through the observation slot then selected a key from the long chain that dangled from his belt.
[ترجمه ترگمان]وکیل بند از شکاف مشاهده نگاه کرد و کلیدی را از زنجیر بلند که از کمربندش آویخته بود، انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]نگهبان از طریق اسلات مشاهده کرد و سپس یک کلید از زنجیره طولانی که از کمربندش خارج شد، انتخاب کرد

8. The bulls, the dragon-men, the serpent warder of the Fleece, I conquered them.
[ترجمه ترگمان]گاوها، اژدها اژدها، warder و او، آن ها را فتح کردم
[ترجمه گوگل]گاوها، مردگان اژدها، نگهبان مار از پشم گوسفند، من آنها را فتح کردم

9. Who set me free - warder or prisoner - I have no idea.
[ترجمه ترگمان]- چه کسی مرا آزاد کرد - نگهبان یا زندانی - من هیچ نظری ندارم
[ترجمه گوگل]چه کسی من را آزاد کرد - نگهبان یا زندانی - من هیچ نظری ندارم

10. The warder found the key he sought, unlocked the door and allowed Nicholson through.
[ترجمه ترگمان]نگهبان کلید را پیدا کرد، قفل در را باز کرد و به نیکلسون اجازه رفتن داد
[ترجمه گوگل]نگهبان کلید مورد نظر خود را پیدا کرد، درب را باز کرد و از طریق نیکلسون اجازه داد

11. One warder lost an eye in the battle to regain control.
[ترجمه ترگمان]یک وکیل در نبرد برای به دست آوردن مجدد کنترل یک چشم از دست داد
[ترجمه گوگل]یکی از نگهبانان در نبرد برای بازگرداندن کنترل از بین رفت

12. There is a warder living at the crossing of the town.
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان در تقاطع خیابان زندگی می کند
[ترجمه گوگل]در حین عبور از شهر، نگهبان وجود دارد

13. The Chief Warder and his escort next meet the main guard, who present arms to them.
[ترجمه ترگمان]رئیس Warder و همراهی او را در کنار گارد اصلی که در آغوش آنان بود ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]سرپرست ارشد و اسکورت او بعد از گارد اصلی، که اسلحه را به آنها می دهند، ملاقات می کند

14. If the prisoner is sick, the warder will call in the prison doctor to treat him.
[ترجمه ترگمان]اگر زندانی مریض باشد، نگهبان برای درمان با او به زندان خواهد رفت
[ترجمه گوگل]اگر زندانی بیمار باشد، نگهبان به پزشک مراجعه خواهد کرد تا او را درمان کند

15. Everyone sees the ugly warder as a monster.
[ترجمه ترگمان]همه او را به عنوان یک هیولا می بینند
[ترجمه گوگل]هر کس مراقب زشت به عنوان یک هیولا را می بیند


کلمات دیگر: