کلمه جو
صفحه اصلی

yowl


معنی : زوزه، صداهای ناهنجار ایجاد کردن، ناله و شیون کردن، عوعو کردن، زوزه کشیدن
معانی دیگر : نعره

انگلیسی به فارسی

صداهای ناهنجار ایجاد کردن، ناله و شیون کردن، زوزه کشیدن، عوعو کردن، زوزه


یوال، زوزه، زوزه کشیدن، صداهای ناهنجار ایجاد کردن، ناله و شیون کردن، عوعو کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yowls, yowling, yowled
• : تعریف: to give forth a loud, plaintive, or distressed cry or wail.
مترادف: howl, wail
مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, roar, scream, screech, shriek, squeal, ululate, whine, yelp

- The pain of its injury made the dog yowl.
[ترجمه ترگمان] درد و رنج آن باعث yowl سگ ها شد
[ترجمه گوگل] درد ناشی از آسیب آن سگ را می کشد
- The child yowled when his mother left him at the daycare center.
[ترجمه ترگمان] وقتی مادرش او را در مهد کودک تنها گذاشت، بچه yowled کرد
[ترجمه گوگل] کودک هنگامی که مادرش او را در مرکز نگهداری روزانه ترک کرد، گریه کرد
اسم ( noun )
مشتقات: yowler (n.)
• : تعریف: a plaintive or distressed cry or howl.
مترادف: howl, wail
مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, lament, scream, screech, shout, shriek, squeal, whine, yelp

- We heard the yowl of the cat and knew it had been hurt.
[ترجمه ترگمان] صدای زوزه گربه را شنیدیم و می دانستم که این کار صدمه دیده است
[ترجمه گوگل] ما قهوه ای از گربه را شنیدیم و می دانستیم که آسیب دیده است

• howl, wail, long distressful cry
howl, wail, emit a long distressful cry
if a person or an animal yowls, they make a loud wailing noise. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the incessant screech and yowl of emergency sirens.

مترادف و متضاد

زوزه (اسم)
yap, yowl, gnarl, yaup, yawp, vociferance

صداهای ناهنجار ایجاد کردن (فعل)
yowl

ناله و شیون کردن (فعل)
yowl

عوعو کردن (فعل)
bay, bark, bow-wow, yap, yowl

زوزه کشیدن (فعل)
bay, yap, yowl, howl, whimper, yip, ululate

long, loud animate sound


Synonyms: bawl, bay, caterwaul, cry, holler, howl, mewl, scream, screech, squall, squeal, ululate, wail, whine, yell, yelp, yip


جملات نمونه

1. The child sitting on the ground yowled.
[ترجمه ترگمان]کودک روی زمین نشست
[ترجمه گوگل]کودک روی زمین نشسته است

2. Outside in the road, a cat yowled.
[ترجمه ترگمان]، بیرون تو جاده یه گربه وحشی
[ترجمه گوگل]خارج از جاده، یک گربه یوجلد

3. A tomcat was yowling out on the lawn.
[ترجمه ترگمان]مثل گربه tomcat در چمن بیرون می پرید و پارس می کرد
[ترجمه گوگل]یک گوجه فرنگی بر روی چمن جاری شد

4. The dog began to yowl.
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه سگ به گوش رسید
[ترجمه گوگل]سگ شروع به نوازش کرد

5. Patsy could hardly be heard above the baby's yowls.
[ترجمه ترگمان]به زحمت صدای زوزه بچه به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]Patsy به سختی می تواند بیش از قلب کودک شنیده می شود

6. The cats set up a frightful yowling when the dog appeared.
[ترجمه ترگمان]وقتی سگ ظاهر شد گربه پارس می کرد و پارس می کرد
[ترجمه گوگل]گربه ها زمانی که سگ ظاهر شد، یک یوخ آرام به راه افتاد

7. The boss yowled at the lazy workers yesterday.
[ترجمه ترگمان]رئیس دیروز با کارگران تنبل بازی کرد
[ترجمه گوگل]رئیس دیروز در کارگران تنبل کار کرد

8. I was woken up by cats yowling outside my window.
[ترجمه ترگمان]من از خواب بیدار شدم و گربه زوزه کشان از پنجره من بیرون پرید
[ترجمه گوگل]گربه هایی که خارج از پنجره من بودند از خواب بیدار شدم

9. There was a cat yowling outside my window last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب یه گربه جلوی پنجره من پارس می کرد
[ترجمه گوگل]شب گذشته گربه یولینگ در خارج از منزل بود

10. Mr Toad was loose on the racetrack, yowling and tooting to himself and let all beware who saw him come.
[ترجمه ترگمان]اقای وزغ روی خط سیر مسابقه رها شده بود و به خودش راه می داد و به خودش راه می داد و به همه کس که او را دیده بود آگاه بود
[ترجمه گوگل]آقای Toad در مسیر مسابقه یخ زده بود، یولینگ شد و خودش را زد و اجازه داد همه مراقب باشند که او را ببیند

11. Kip kept yowling and cursing in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]دوباره پارس می کردند و به آشپزخانه فحش می دادند
[ترجمه گوگل]کیک در آشپزخانه یولینگ و لعنت می کرد

12. Axl sings like a yowling inflatable doll that has been wounded and is taking it personally.
[ترجمه ترگمان]Axl مانند یک عروسک بادکنکی که زخمی شده است، آواز می خواند و شخصا آن را باخود می برد
[ترجمه گوگل]اکسل مانند یک عروسک بادکنکی یولینگ که زخمی شده است آواز می خواند و شخصا آن را می گیرد

13. At night coyotes emerge to yip and yowl, raising their vocal flag proclaiming wilderness still holds territory deep within the city.
[ترجمه ترگمان]At در شب ۶ به yip و yowl سرو می شود و پرچم vocal خود را برافراشته و هنوز در اعماق شهر به سر می برند
[ترجمه گوگل]در شب، کویوت ها به یوپ و یوال ظاهر می شوند و پرچم صوتی خود را اعلام می کنند که بیابان ها هنوز در قلمرو عمیق شهر نگهداری می شود

14. I couldn't stand that yowling.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم این را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم که یولینگ باشم

15. The noisy, speechless animal would yowl, waking Ted.
[ترجمه ترگمان]صدای پر سر و صدای حیوانی که از پی به آن منتهی می شد، از خواب yowl و تد را بیدار می کرد
[ترجمه گوگل]حیوانات پر سر و صدا و بی حوصله، تد را بیدار می کنند


کلمات دیگر: