1. When the wasps descended on the picnic, we ran in all directions.
وقتی زنبور ها به سمت ما در پیک نیک سرازیر شدند,ما هر کدام به سویی فرار کردیم
2. A swarm of wasps attacked us as we were reclining on the porch.
همینطور که در ایوان دراز کشیده بودیم فوجی از زنبورها به ما حمله کردند
3. The piercing sting of a wasp can be very painful.
نیش سوراخ کننده زنبور میتوتند بسیار دردناک باشد
4. He was stung by a wasp.
[ترجمه ترگمان]زنبوری نیش زد
[ترجمه گوگل]او توسط یک گوسفند خفه شد
5. A wasp came towards us and Howard started flailing his arms around.
[ترجمه ترگمان]یک زنبور به طرف ما آمد و هاوارد شروع به تکان دادن بازوانش به اطراف کرد
[ترجمه گوگل]هویچ به سمت ما آمد و هوارد شروع به سوزاندن سلاح هایش کرد
6. A wasp flew in the open window.
[ترجمه ترگمان]زنبوری از پنجره باز به پرواز درآمد
[ترجمه گوگل]یک راس در پنجره باز پرواز کرد
7. A wasp had flown in through the window.
[ترجمه ترگمان]زنبوری از پنجره پرواز کرده بود
[ترجمه گوگل]یک زنبور از طریق پنجره پرواز کرد
8. I was stung on the arm by a wasp.
[ترجمه ترگمان]زنبوری مرا نیش زد
[ترجمه گوگل]من توسط یک گوسفند بر روی بازوها زدم
9. I got stung by a wasp yesterday.
[ترجمه امیرحسین] دیروز یک زنبور من را نیش زد
[ترجمه ترگمان] دیروز یه زنبور نیش زدم
[ترجمه گوگل]دیروز با یک عصا قدم زدم
10. My mother comes from an old WASP family which has been in this country for 350 years.
[ترجمه ترگمان]مادرم از یک خانواده WASP که به مدت ۳۵۰ سال در این کشور بوده، می آید
[ترجمه گوگل]مادر من از یک خانواده قدیمی WASP که در این کشور برای 350 سال است، می آید
11. She lifted her foot and squashed the wasp into the ground.
[ترجمه ترگمان]پایش را بلند کرد و زنبور را له کرد
[ترجمه گوگل]او پا را بلند کرد و صدف را به زمین فرو کرد
12. At that moment, a wasp flew in through the open window.
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه زنبوری از پنجره باز به پرواز درآمد
[ترجمه گوگل]در آن لحظه یک راس درون پنجره باز شد
13. A wasp or bee sting is painful but not necessarily serious.
[ترجمه ترگمان]زنبور یا نیش زنبور دردآور است اما لزوما جدی نیست
[ترجمه گوگل]زهر زنبور یا زنبور عسل دردناک است اما لزوما جدی نیست
14. She took a swat at the wasp.
[ترجمه ترگمان]او به سمت زنبور حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او یک گاو را در گاو کشید
15. Don't touch that wasp. Let it be.
[ترجمه ترگمان]به اون زنبور دست نزن بذار باشه
[ترجمه گوگل]این لقمه را لمس نکنید بیایید
16. Rub ointment onto the wasp sting.
[ترجمه ترگمان]پماد بمالید را روی نیش زنبور بمالید
[ترجمه گوگل]پوسیدگی را بر روی نیش عصاره بنوشید
17. Her face was covered in wasp stings.
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از نیش های زنبور عسل بود
[ترجمه گوگل]چهره اش در زدگی گشاد بود
18. The dog went berserk when a wasp stung him.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنبوری او را نیش زد، سگ از کوره دررفت
[ترجمه گوگل]وقتی گاو گرسنه او را ترک کرد، سگ رفت