کلمه جو
صفحه اصلی

waltz


معنی : والس، موزیک و رقص، وابسته به والس، والس رقصیدن
معانی دیگر : (عامیانه - معمولا با: through) به آسانی پیروز یا موفق شدن، به سهولت انجام دادن، (موسیقی) والس، رقص والس، (عامیانه) کار آسان، پیروزی آسان، والس مانند، با چستی حرکت کردن، چرخ زدن

انگلیسی به فارسی

موزیک و رقص، والس، والس رقصیدن، وابسته به والس


والتز، والس، موزیک و رقص، وابسته به والس، والس رقصیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a round dance for couples in three-four time with the accent on the first beat.

(2) تعریف: a piece of music for this dance, or in its distinctive rhythm.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or characteristic of the waltz.

- a waltz step
[ترجمه ترگمان] یک گام رقص والس بود
[ترجمه گوگل] گام والتز
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: waltzes, waltzing, waltzed
(1) تعریف: to dance a waltz.

(2) تعریف: (informal) to move or proceed easily or lightly (often fol. by through).

- He waltzed through the audition.
[ترجمه ترگمان] اون تست بازیگری رو گرفت
[ترجمه گوگل] او از طریق شنوایی سرگردان شد
- She came waltzing through the room.
[ترجمه ترگمان] اون از اتاق اومد بیرون
[ترجمه گوگل] او از اتاق بیرون آمد
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: waltzer (n.)
(1) تعریف: to dance a waltz with, esp. as the leading partner.

(2) تعریف: (informal) to lead (someone) briskly and with authority.

- She waltzed the child into the dental clinic.
[ترجمه ترگمان] اون بچه رو به کلینیک دندون پزشکی هدایت کرد
[ترجمه گوگل] او کودک را به کلینیک دندان منتقل کرد

• couples' dance in triple time with a strong first beat; music for a triple-time couples' dance; something that can be done with ease (informal)
dance to waltz music; move quickly, move with lightness; do something in a relaxed and easy way
a waltz is a type of dance which people do to music which has a rhythm of three beats in each bar.
when two people waltz, they dance a waltz together.
if you waltz into a place, you enter in a quick, confident way that makes other people notice you; an informal use.

مترادف و متضاد

والس (اسم)
waltz

موزیک و رقص (اسم)
waltz

وابسته به والس (اسم)
waltz

والس رقصیدن (فعل)
waltz

جملات نمونه

1. You can't just waltz into my bedroom without knocking - it's private!
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بدون در زدن به اتاق خواب من بری
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به راحتی در اتاق خواب خود را بدون ضربه زدن به دست بگیرید - این خصوصی است!

2. The waltz is an easy dance to learn.
[ترجمه ترگمان]رقص والس آسان است
[ترجمه گوگل]والس رقص آسان برای یادگیری است

3. The waltz is a beautiful dance.
[ترجمه ترگمان]رقص والس زیبایی است
[ترجمه گوگل]والس رقص زیبا است

4. The next dance will be a waltz.
[ترجمه ترگمان]رقص بعدی یک والس خواهد بود
[ترجمه گوگل]رقص بعدی یک والت است

5. They waltz to the tempo of the music.
[ترجمه ترگمان]به آهنگ موسیقی والس پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت موسیقی منتقل می شوند

6. The movement of a waltz is very different from that of a march.
[ترجمه ترگمان]حرکت یک والس با یک راه پیمایی بسیار متفاوت است
[ترجمه گوگل]جنبش والس بسیار متفاوت از راهپیمایی است

7. You can't just waltz in a half hour late.
[ترجمه ترگمان]تا نیم ساعت دیگر نمی توانی فقط والس برقصی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید به مدت نیم ساعت در اواخر ولنتاین بمانید

8. He danced the waltz with me.
[ترجمه ترگمان]او والس را با من رقصید
[ترجمه گوگل]او والس را با من رقصید

9. The band struck up a waltz.
[ترجمه ترگمان]ارکستر یک والس را نواخت
[ترجمه گوگل]این گروه والتز زد

10. We can't just waltz up to a complete stranger.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم به یک غریبه تمام عیار برسیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم به یک غریبه کامل دست یابیم

11. Her daughter can rattle off any waltz by Strauss.
[ترجمه ترگمان]دخترش میتونه هر والس رو از طریق Strauss به صدا در بیاره
[ترجمه گوگل]دخترش می تواند توسط وال استریت توسط والاستریت انجام شود

12. Everyone took to the floor for the last waltz.
[ترجمه ترگمان]همه برای آخرین والس به زمین رفتند
[ترجمه گوگل]هر کس برای والصت آخرین بار به طبقه رسید

13. Will you play us a waltz,please.
[ترجمه ترگمان]میشه یک والس برامون بکنی، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا والتز را به ما بفروشی

14. She played a Chopin waltz as an encore.
[ترجمه ترگمان]اون با \"Chopin والس\" آهنگ \"encore\" رو اجرا می کرد
[ترجمه گوگل]او یک والت چوپین را به عنوان یک مسابقه بازی کرد

He waltzed through the final exams.

به‌آسانی در امتحانات نهایی قبول شد.


پیشنهاد کاربران

راه رفتن
به جایی رفتن بی اجازه
To walk

با خیال راحت رفتن، با خیال راحت آمدن

منبع: هزاره

مثل گاو سر انداختن و جایی رفتن

ولی اگر بصورت waltz off بیاد بنظرم میشه "جیم شدن":

My idiot husband has gone and waltzed off with my car keys and left me without any way to get to work!


کلمات دیگر: