کلمه جو
صفحه اصلی

warmonger


معنی : طالب جنگ، شیفتهجنگ، اتش افروز جنگ، جنگافروز
معانی دیگر : جنگ طلب، جنگ گستر

انگلیسی به فارسی

طالب جنگ، شیفته جنگ، اتش افروز جنگ، جنگ افروز


جنگ سرد، طالب جنگ، شیفتهجنگ، اتش افروز جنگ، جنگافروز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: warmongering (adj.), warmongering (n.)
• : تعریف: a person who advocates, or encourages the start of, war.
متضاد: pacifist

• advocate of war
a warmonger is someone, for example a politician, who encourages people to start a war or to prepare for one.

مترادف و متضاد

طالب جنگ (اسم)
warmonger

شیفته جنگ (اسم)
warmonger

اتش افروز جنگ (اسم)
warmonger

جنگ افروز (اسم)
warmonger

militarist


Synonyms: combatant, fighter, hawk, jingoist, militant


جملات نمونه

1. They're nothing but a bunch of war-mongers.
[ترجمه ترگمان]اونا هیچی نیستن جز یه مشت دلال جنگ
[ترجمه گوگل]آنها چیزی جز گروهی از جنگجویان جنگی نیستند

2. The president was accused of warmongering.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به warmongering متهم شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به اتهام خشونت متهم شد

3. The speech hits out at warmongers.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در warmongers به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این سخنرانی در جنگجویان خشونت آمیز است

4. We can't exclude the possibility that some warmongers will run the risk of starting a new world war.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم این احتمال را که برخی warmongers خطر شروع جنگ جهانی جدید را اجرا می کنند را رد کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم احتمال این را که بعضی از جنگجویان خطر ابتلا به جنگ جهانی جدید را به خطر می اندازند، محروم نکنیم

5. We're not warmongers, but liberationists.
[ترجمه ترگمان]ما warmongers نیستیم، اما liberationists
[ترجمه گوگل]ما جنگجویان جنگی نیستیم، اما آزادی خواهان

6. We denounce the preposterous statement of the warmonger Churchill.
[ترجمه ترگمان]ما گفتار غیر طبیعی of چرچیل را محکوم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بیانیه ای غیرمنتظره از جنگجوی چرچیل را محکوم می کنیم

7. The president is not a warmonger.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک warmonger نیست
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک جنگجو نیست

8. Yet he is no warmonger.
[ترجمه ترگمان]با این حال هیچ warmonger نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، او خشونت آمیز نیست

9. You know . . . as I do . . . that the Prussians have always been the warmongers.
[ترجمه ترگمان]میدونی، همونطور که میدونم آلمانی ها همیشه the بودن
[ترجمه گوگل]میدونی همانطور که انجام می دهم پیشوایان همواره خشونت گران بوده اند

10. Despite the beliefs of foreigners, he had not really been a warmonger.
[ترجمه ترگمان]با وجود اعتقادات خارجی، او واقعا a نبوده است
[ترجمه گوگل]علیرغم اعتقادات خارجیها، او واقعا جنگجو نبود

11. James Madison, who was burdened with the War of 18 was branded as both a warmonger and a coward.
[ترجمه ترگمان]جیمز مدیسون، که پیش از جنگ ۱۸ سال داشت، به عنوان یک ترسو و یک بزدل برچسب خورده بود
[ترجمه گوگل]جیمز مدیسون، که با جنگ 18 ساله بارور شد، به عنوان یک جنگجوی گرم و یک بزهکار نامگذاری شد

12. Some saw him as a great statesman, but others saw him as a ruthless warmonger.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها او را به عنوان یک مرد سیاسی بزرگ می دیدند، اما دیگران او را به عنوان یک warmonger بی رحم می دیدند
[ترجمه گوگل]بعضی او را به عنوان یک دولتمرد بزرگ دیدند، اما بعضی دیگر او را به عنوان یک جنگجوی بی رحمانه دیدند

13. The Socialists were trying to smear Churchill as a warmonger.
[ترجمه ترگمان]سوسیالیست ها هم سعی می کردند چرچیل را به عنوان a نشان دهند
[ترجمه گوگل]سوسیالیست ها سعی داشتند چرچیل را به عنوان یک جنگجوی افراطی بکار برند

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. Both sides were raising the rhetoric on the day South Korea launched big land and sea military exercises, prompting North Kor ea to denounce its richer neighbour as a warmonger.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف در حال افزایش لفاظی در روز کره جنوبی بودند که تمرینات نظامی زمینی و دریایی را آغاز کردند و این باعث شد که North بتواند همسایه ثروتمندتر خود را به عنوان همسایه معرفی کند
[ترجمه گوگل]در روز کره جنوبی کره جنوبی عملیات نظامی بزرگ و سرزمینی را آغاز کرد و باعث شد که کرکۀ شمالی از همسایگان ثروتمند خود به عنوان یک جنگجوی خشونت آمیز محروم شود


کلمات دیگر: