کلمه جو
صفحه اصلی

whippy


معنی : فنری، شبیه شلاق
معانی دیگر : شبیه شلاق، فنری

انگلیسی به فارسی

شبیه شلاق، فنری


شلاق زدن، شبیه شلاق، فنری


مترادف و متضاد

فنری (صفت)
bouncy, springy, elastic, whippy

شبیه شلاق (صفت)
whippy

جملات نمونه

1. Where once they had been whippy, they were now like straw.
[ترجمه ترگمان]جایی که once بودند، حالا مثل کاه بودند
[ترجمه گوگل]از کجا یک بار شلاق زده بودند، حالا آنها مثل کاه هستند

2. Whippy A shaft more flexible than normal.
[ترجمه ترگمان]whippy A دارای انعطاف پذیری بیشتری نسبت به حالت عادی است
[ترجمه گوگل]Whippy شفت انعطاف پذیر تر از حد معمول است

3. Early morning whippy trading was replaced by a slow melting of risk as European sovereign debt troubles continued to strike fear in trader's hearts.
[ترجمه ترگمان]صبح زود، داد و ستد whippy با ذوب کند ریسک جایگزین شد چون مشکلات بدهی مستقل اروپا همچنان ترس را در قلب تجار آغاز کردند
[ترجمه گوگل]صبح روز صبح، معاملات عجیب و غریب با یک مضعف آهسته از خطر جایگزین شد، چرا که مشکلات اوراق قرضه اروپا همچنان به ترس از دلایل معامله گران ادامه یافت

4. Corporal punishment was used sparingly but consisted of either four strokes or six across the behind with a whippy cane.
[ترجمه ترگمان]پس از آن تنبیه و مجازات در آن ها صرفه جویی می شد، بلکه فقط چهار ضربه یا شش ضربه را از پشت سر با عصای whippy تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]مجازات فجیع به اندازه کافی مورد استفاده قرار می گرفت اما از چهار انگشت شش یا شش پشتی با یک انگشت شلاق استفاده می شد

5. Fallen branches littered the rides and new growths of whippy little sapling twigs poked down at head-and-shoulder height to a horseman.
[ترجمه ترگمان]شاخه های پر از شاخ و برگ درختان با شاخه درخت کاج که از نوک شاخه درخت کاج بیرون زده بود و به بلندی یک اسب سوار ضربه می زد، برخورد کرد
[ترجمه گوگل]شاخه های افتادن سواری ها و رشد های جدید از شاخه های شاخه های کوچک شاخدار را به سوار اسب سوار کردند

6. It turns out that if the stick from which the dart is made is not rigidbut whippy, it's more lethal.
[ترجمه ترگمان]معلوم می شود که اگر چوبی که زوبین از آن ساخته می شود از آن rigidbut نباشد، کشنده است
[ترجمه گوگل]معلوم می شود که اگر چوب که از آن ساخته شده است، دندانه دار است سخت اما whippy، مرگبار تر است

7. For the shorthair Oriental, the coat appears painted on, it is soft and satin like to the touch, and their long whippy tail seems to go on forever.
[ترجمه ترگمان]برای شرق shorthair، رنگ روی آن نقاشی شده، نرم و اطلس است مثل لمس کردن، و دنباله بلند مدت آن ها به نظر می رسد که تا ابد ادامه دارد
[ترجمه گوگل]برای خاورمیانه کوتاه، پوشش به نظر می رسد نقاشی شده است، آن نرم و ساتن دوست دارد به لمس، و دم دم طولانی خود را به نظر می رسد برای همیشه ادامه دارد

8. Filled with wine in my mouth, I walked to her and hold her tight, feeling her chubby whippy breasts.
[ترجمه ترگمان]با قلبی پر از شراب به طرف او رفتم و او را محکم نگه داشتم
[ترجمه گوگل]با شراب در دهانم پر شده، به او راه افتادم و او را محکم نگه میدارم، احساس سینه های شلغم چاق شده ام

پیشنهاد کاربران

بستنی تازه ای که از دستگاه مخصوص این کار تولید میشه و همان لحظه تحویل مشتری میشه. نوش جون


کلمات دیگر: