1. a whimsical market fluctuating according to political conditions
بازار بی ثبات که طبق شرایط سیاسی نوسان می کند
2. a whimsical millionaire
یک میلیونر هوسباز
3. he and his whimsical plans
او و نقشه های بلهوسانه ی او
4. McGrath remembers his offbeat sense of humor, his whimsical side.
[ترجمه ترگمان]مک گراث حس شوخ طبعی خود را به خاطر دارد
[ترجمه گوگل]McGrath به یاد او احساس خجالت از طنز، طرف غم انگیز خود را
5. Much of his writing has a whimsical quality.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از نویسندگی دارای کیفیت whimsical است
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از نوشتن آن دارای کیفیت خارق العاده است
6. Despite his kindly, sometimes whimsical air, he was a shrewd observer of people.
[ترجمه ترگمان]با وجود هوای سرد و گاهی در هوای سرد، یک ناظر زیرک از مردم بود
[ترجمه گوگل]با وجود مهربانی و گاهی اوقات غرورآمیز او، ناظر ناخودآگاه مردم بود
7. He has a wonderful whimsical sense of humour.
[ترجمه ترگمان]شوخ طبعی عجیب و غریبی دارد
[ترجمه گوگل]او احساس فوق العاده غریزی از طنز دارد
8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
9. Miller is known for her whimsical paintings and sculpture, both emanating from her unique take on the Southwest desert.
[ترجمه ترگمان]میلر به خاطر نقاشی های whimsical و مجسمه سازی، که هر دو از جاذبه منحصر به فرد خود در بیابان جنوب غربی سرچشمه می گیرند، مشهور است
[ترجمه گوگل]میلر برای نقاشی ها و مجسمه های غریب او، که هر دو از ناحیه ی منحصر به فرد خود در صحرای جنوب غربی است، شناخته شده است
10. The villas have whimsical spires, arched window frames and wrought-iron decorations.
[ترجمه ترگمان]ویلاهای whimsical دارای مناره های مخروطی، قاب های پنجره قوس دار و تزیینات آهنی ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]این ویلاها دارای اسپایس های غریب، قاب پنجره های پیچیده و دکوراسیون های آهن است
11. Posy Simmonds' whimsical humour comes as a welcome relief in a medium that is surprisingly low on laughs.
[ترجمه ترگمان]posy humour (whimsical Simmonds Simmonds)به عنوان یک تسکین خوشایند در یک محیط به وجود می آید که به طرز شگفت انگیزی می خندد
[ترجمه گوگل]طنز غریب Posy Simmonds به عنوان یک آرزوی خوشامدگویی در رسانه ای است که به طرز شگفت انگیزی خنده دارد
12. His whimsical creations incorporate the antique wood letters and foundry type from a Montana newspaper he published in the 1960s.
[ترجمه ترگمان]تولیدات عجیب و غریب او شامل حروف چوبی قدیمی و نوع ریخته گری از یک روزنامه مونتانا است که در دهه ۱۹۶۰ منتشر کرد
[ترجمه گوگل]خلاقیت های غریب او شامل نامه چوب های عتیقه ای و نوع ریخته گری از روزنامه مونتانا او در دهه 1960 منتشر شده است
13. Not in a haphazard or whimsical fashion, but as knowledge itself changes.
[ترجمه ترگمان]نه در مد تصادفی و هوس آمیز، بلکه خود دانش نیز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]نه در یک تصادف یا غریب، اما همانطور که دانش خود را تغییر می دهد
14. For her to be subjected to the whimsical will of a clown!
[ترجمه ترگمان]برای او که در برابر آن مرد غریب مرد دلقک قرار گیرد!
[ترجمه گوگل]برای او را به اراده غریب از یک دلقک تحت تاثیر قرار می شود!
15. Chamberlain was constantly irritated by Baldwin's whimsical and indolent manner.
[ترجمه ترگمان]\"چمبرلین\" به طور مداوم از رفتار هوس آمیز و راحت طلب Jobs عصبانی بود
[ترجمه گوگل]چمبرلین به طرز شگفت انگیزی و بی حوصلگی تحریک شده بود
16. Wild, whimsical and scary, to say Alabama 3 are unpredictable would be an understatement.
[ترجمه ترگمان]به نظر عجیب، عجیب و غریب و ترسناک، آلاباما ۳ غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]وحشی، غریب و ترسناک، می گویند آلاباما 3 غیر قابل پیش بینی می شود زیردستان است