کلمه جو
صفحه اصلی

wellspring


معنی : منبع، سر چشمه
معانی دیگر : مظهر

انگلیسی به فارسی

سر چشمه، منبع


خوشبختی، منبع، سر چشمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the origin of a stream or spring; fountainhead.

(2) تعریف: a rich source or supply, as of ideas, knowledge, or feeling.
مشابه: repository, well

• fountainhead, source or continual supply (as of water or information, etc.)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سرچشمه فورانی رود - سرچشمه یک رود را گویند.

مترادف و متضاد

منبع (اسم)
original, cause, rill, source, provenance, fount, fountainhead, wellspring, headspring, quarry, parent, wellhead

سر چشمه (اسم)
original, principle, derivation, source, origin, root, spring, fountainhead, hotbed, headwaters, fountain, mother, wellspring, headspring, springhead, wellhead

جملات نمونه

1. a wellspring of knowledge
منبع دانش

2. There was a wellspring of courage within her.
[ترجمه ترگمان]در درونش موج عظیمی از شجاعت نهفته بود
[ترجمه گوگل]شجاعت درون او وجود داشت

3. Las Vegas became the wellspring of a new style of family values.
[ترجمه ترگمان]لاس وگاس به سبک جدیدی از ارزش های خانوادگی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]لاس وگاس به دنباله ای از یک سبک جدید ارزش های خانوادگی تبدیل شد

4. The food went to the Wellspring Soup Kitchen in Stockport, and to needy families in the area.
[ترجمه ترگمان]غذا به آشپزخانه سوپ خوری در Stockport و برای خانواده های نیازمند در این منطقه رفت
[ترجمه گوگل]غذا به آشپزخانه سوپ Wellspring در Stockport و خانواده های فقیر در این منطقه رفت

5. Man is a wellspring; woman an ocean depth.
[ترجمه ترگمان]انسان یک چشمه جوشان است؛ زنی که عمق اقیانوس را دارد
[ترجمه گوگل]انسان یک فرزند است زن عمق اقیانوس

6. Culture is the wellspring from which agreed behavioural norms are generated.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ the است که هنجارهای رفتاری مورد توافق تولید می شوند
[ترجمه گوگل]فرهنگ هسته ای است که هنجارهای رفتاری توافق شده تولید می شود

7. Buchanan has tapped into the wellspring of middle-class angst.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، بیوکنن دچار ترس و نگرانی از طبقه متوسط شد
[ترجمه گوگل]بوچانان به دنباله ای از زوال طبقه متوسط ​​می اندازد

8. This has provided the main wellspring for widespread discrimination against older people.
[ترجمه ترگمان]این امر مانع اصلی تبعیض گسترده علیه افراد مسن شده است
[ترجمه گوگل]این امر موجب شد که تبعیض گسترده در برابر افراد سالخورده موجب شود

9. Gard your heart for it wellspring of your life.
[ترجمه ترگمان]قلب تو رو برای یه چشمه لبریز از زندگی نشون میده
[ترجمه گوگل]قلب خود را برای آن که از زندگی شما سرچشمه می گیرید، بخور

10. America's financial and budgetary policies were the wellspring of the crisis gripping the world's financial markets.
[ترجمه ترگمان]سیاست های مالی و بودجه ای آمریکا بخشی از بحران بودند که بازارهای مالی دنیا را فرا گرفته بودند
[ترجمه گوگل]سیاست های مالی و بودجه امریکا سیاست های اصلی بحران در جذب بازارهای مالی جهان بود

11. It was not for her to see the wellspring of human passion.
[ترجمه ترگمان]برای او نبود که سرچشمه عشق بشری را ببیند
[ترجمه گوگل]این برای او نبود که شاهد شور و شوق انسان باشد

12. The revenues that washed over both for much of the 1980s flowed from the same wellspring.
[ترجمه ترگمان]درامدی که بیش از هر دو از دهه ۱۹۸۰ را شسته بود از همان wellspring جاری بود
[ترجمه گوگل]درآمدهایی که برای بسیاری از سالهای دهه 1980 شستشو داده شد، از یک ریزگردهای مشابه حاصل شد

13. Her campaign to free the hostages has generated a wellspring of public support.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های او برای آزاد کردن گروگان ها، منجر به حمایت عمومی از مردم شده است
[ترجمه گوگل]مبارزاتش برای آزاد کردن گروگان ها باعث ایجاد یک حمایت عمومی شده است

14. Social workers at home in Aberdare, South Wales, helped Georgia get all the way to Wellspring Academy of the Carolinas in North Carolina's Blue Ridge Mountains.
[ترجمه ترگمان]کارگران اجتماعی در خانه in، ساوت ولز، به جورجیا کمک کردند تا تمام راه را به آکادمی wellspring کارولینا در کوه های آبی Carolina شمالی برسانند
[ترجمه گوگل]کارگران اجتماعی در خانه ای در ابردار، جنوب ولز، به گرجستان کمک می کنند تا به کالج آلاسکای ولز کارولینای در کوه های آبی ریدر کارولینای شمالی بروند

a wellspring of knowledge

منبع دانش


پیشنهاد کاربران

سر چشمه


کلمات دیگر: