کلمه جو
صفحه اصلی

a king's ransom


باج پادشاه

انگلیسی به انگلیسی

• large sum of money; large treasure

جملات نمونه

1. That diamond necklace must have cost a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]آن گردن بند الماس باید به بهای فدیه یک پادشاه باشد
[ترجمه گوگل]این گردنبند الماس باید هزینه یک پادشاه را داشته باشد

2. That painting must be worth a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]این نقاشی باید ارزش یک غرامت شاه را داشته باشد
[ترجمه گوگل]این نقاشی باید به ارزش یک پادشاه باشد

3. It wouldn't matter if you'd been promised a king's ransom if you achieved a lucky jump to the scorpion.
[ترجمه ترگمان]اگر به یک غرامت شاه رسیده باشی، اهمیتی ندارد اگر به یک جهش خوش شانس به عقرب کمک کرده باشی
[ترجمه گوگل]مهم نیست که آیا شما یک پاداش به پادشاه داده اید اگر پرش خوش شانس به عقرب را به دست آورید

4. A king's ransom in a leather belt.
[ترجمه ترگمان]پول یک پادشاه در کمربند چرمی است
[ترجمه گوگل]یک پادشاه در کمربند چرمی

5. A king's ransom would hardly have procured all that my daughters asked for.
[ترجمه ترگمان]پول یک پادشاه به ندرت همه چیزهایی را که دختران من خواسته بودند به دست نیاورده بود
[ترجمه گوگل]تقاضای پادشاه تقریبا تمام آنچه را که دخترانم خواستند خریداری کرده اند

6. Her diamond necklace must have cost a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]گردن بند الماس اون باید به قیمت غرامت پادشاه تموم شده باشه
[ترجمه گوگل]گردنبند الماس خود باید هزینه یک پادشاه را بدهد

7. They paid a king's ransom for the painting.
[ترجمه ترگمان]ان ها پول یک پادشاه را برای نقاشی پرداخت کردند
[ترجمه گوگل]آنها نقدی برای پادشاه پرداخت کردند

8. SOD . Truffles cost a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]sod truffles به قیمت فدیه یک پادشاه تمام شد
[ترجمه گوگل]سد طوفان هزینه یک پادشاه را می پردازد

9. A King's ransom would hardly have procured all that my other daughters asked for.
[ترجمه ترگمان]پول یک پادشاه به ندرت همه چیزهایی را که دختران دیگر از آن ها خواسته بودند به دست نیاورده بود
[ترجمه گوگل]تقاضای پادشاه تقریبا تمام آنچه را که دختران دیگر خواستند خریداری کرده اند

10. But sometimes I want to be pampered like royalty - without having to pay a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]اما بعضی وقت ها هم دلم می خواهد مثل خانواده های سلطنتی لوس بشوم - بدون این که مجبور باشم بهای پادشاهی را بپردازم
[ترجمه گوگل]اما گاهی اوقات من می خواهم به عنوان پاداش نوشیدنی مانند بدون پرداخت هزینه یک پادشاه، پاداش بگیرم

11. An emerald of that size, unflawed, would be worth a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]یک زمرد بزرگ به این بزرگی ارزش پول یک پادشاه را دارد
[ترجمه گوگل]یک زمرد از این اندازه، غیرقانونی، ارزش یک پادشاه را دارد

12. I bought a leg of lamb in the supermarket and it cost a king's ransom.
[ترجمه ترگمان]من یک پای گوسفند در سوپرمارکت خرید و برای گرفتن باج یک پادشاه هزینه کردم
[ترجمه گوگل]یک پایه بره در سوپرمارکت خریدم و هزینه یک پادشاه را می گیرم


کلمات دیگر: