کلمه جو
صفحه اصلی

wherever


معنی : جایی که، آنجا که، هر کجا که، هر جا که
معانی دیگر : هر کجا، هر جا، هر محل (که)، (عامیانه - برای تاکید - از where قوی تر است) کجا، چه محل، در کجا (شعر قدیم: where'er)، انجا که

انگلیسی به فارسی

هرجاکه، هرکجا که، جایی که، انجا که


هر کجا که، جایی که، آنجا که، هر جا که


انگلیسی به انگلیسی

حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: in, at, or toward whatever place, situation, or circumstance.

- She leaves a mess wherever she goes.
[ترجمه majid] او هر کجا که میرود یک خرابی به بار می آورد .
[ترجمه ترگمان] هر جا که بره، خیلی آشفته می شه
[ترجمه گوگل] او در هر کجا که می رود، یک ظرف غذا را ترک می کند
قید ( adverb )
• : تعریف: where in the world.

- Wherever did you find such a beautiful hat?
[ترجمه ترگمان] از کجا این کلاه قشنگ رو پیدا کردی؟
[ترجمه گوگل] هر کجا که کلاه زیبایی پیدا کردید؟

• where?, in what location?
any place that; in any place that; to any place that; in some place
you use wherever to say that something is true or happens in any place or situation.
you also use wherever to indicate that you do not know where a place or person is.
wherever can be used as an emphatic form of `where', usually when you are surprised about something.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] جائی که، آنجا که، هر جا که

مترادف و متضاد

جایی که (قید)
where, wherever

آنجا که (قید)
wherever

هر کجا که (حرف ربط)
wherever

هر جا که (حرف ربط)
wherever

at which point


Synonyms: anywhere, everywhere, in whatever place, in which, to what end, to which, whereabouts, whither


جملات نمونه

1. wherever did you hear that?
کجا آن حرف را شنیدی ؟

2. wherever he goes he is liked
هر جا که می رود او را دوست دارند.

3. wherever he went, a circle of admirers surrounded him
هر جا می رفت حلقه ای از دوستداران دورش را می گرفتند.

4. wherever i go, he pops up too
هر جا می روم سر و کله ی او هم پیدا می شود.

5. he will go wherever needed
هر جا به او نیاز باشد خواهد رفت.

6. i will go wherever god leads me
هر کجا خداوند هدایتم کند خواهم رفت.

7. Wherever valour true is found, true modesty will there abound.
[ترجمه ترگمان]هر جا که شجاعت درست باشد، حجب و حیای حقیقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر کجای واقعی حقیقت پیدا می شود، کمرنگی واقعی وجود خواهد داشت

8. Wherever an ass falleth, there will he never fall again.
[ترجمه ترگمان]هر جا که خر خر شود، دیگر هرگز سقوط نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر جا که الاغ می افتد، او هرگز سقوط نخواهد کرد

9. Wherever he is satisfied with what he does, he has reached his culminating point--he will progress no more.
[ترجمه ترگمان]هر جا که او از کاری که می کند راضی باشد، به نقطه اوج خود رسیده - - دیگر پیشرفت نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر کجا که او با آنچه که انجام می دهد راضی است، او به نقطه اوج خود رسیده است - او پیشرفت بیشتری نخواهد کرد

10. Wherever you go, whatever you do, I will be right here waiting for you.
[ترجمه ترگمان]هر جا که بری، هر کاری که بکنی، من همینجا منتظرت می مونم
[ترجمه گوگل]در هر کجا که بروید، هر کاری که انجام می دهید، من در اینجا برای شما انتظار دارم

11. Wherever we are going,as long as we are together.
[ترجمه ترگمان]هر جا که برویم، تا وقتی که با هم باشیم
[ترجمه گوگل]هر کجا که ما می رویم، تا زمانی که ما با هم هستیم

12. The hero was feted wherever he went.
[ترجمه ترگمان]قهرمان هر جا که می رفت جشن گرفته می شد
[ترجمه گوگل]قهرمان هر جا که بود رفت

13. Children will play wherever they happen to be.
[ترجمه ترگمان]کودکان هر جا که بخواهند بازی می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان هر جا که باشند، بازی خواهند کرد

14. I will follow you wherever you go.
[ترجمه ترگمان] هرجا که بری دنبالت میام
[ترجمه گوگل]من شما را در هر کجا که میروم دنبال خواهم کرد

15. We can go wherever you like.
[ترجمه ترگمان] هر جایی که دوست داری میریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم هر جا که می خواهیم برویم

16. She used to follow after him wherever he went.
[ترجمه ترگمان]هر جا می رفت دنبالش می رفت
[ترجمه گوگل]او هر وقت که رفت، پس از او پیروی کرد

17. Lose yourself on a journey of epic proportions. Wherever you go, no one will ever know.
[ترجمه ترگمان]خودت رو توی یه سفر پر از حماسه از دست دادی هر جا که بری هیچ کس نمی فهمه
[ترجمه گوگل]خود را در یک سفر از مقادیر حماسی از دست بدهید هر کجا که بروید هیچ کس نخواهد دانست

18. Wherever I go, there you are.
[ترجمه ترگمان] هرجا که برم، اینجایی
[ترجمه گوگل]هر کجا که بروم، آنجا هستی

19. She has an annoying predisposition to find fault wherever she goes.
[ترجمه ترگمان]یه تمایلی آزار دهنده برای پیدا کردن هر جایی که اون میره، پیدا میکنه
[ترجمه گوگل]او در هر جایی که می رود، یک مزاحم آزار دهنده برای یافتن گسل دارد

20. I will find him wherever he may be.
[ترجمه ترگمان]هر جا که باشد او را خواهم یافت
[ترجمه گوگل]من او را هر جا پیدا خواهم کرد

I will go wherever God leads me.

هر کجا خداوند هدایتم کند خواهم رفت.


He will go wherever needed.

هر جا به او نیاز باشد خواهد رفت.


Wherever he goes he is liked.

هرجا که می‌رود او را دوست دارند.


wherever did you hear that?

کجا آن حرف را شنیدی؟


پیشنهاد کاربران

معنی هر کجا هر جا


she leaves a little sparkle wherever she goes
میشه لطفا
معنای دقیق این عبارت رو به فارسی بگین

Wherever love and affection is Unconditional belief
هر جا عشق و علاقه باشد باوربی قیدی و شرط است

هرجا که ( جا و مکان )


کلمات دیگر: