کلمه جو
صفحه اصلی

whenever


معنی : هنگامیکه، هر گاه، هر زمان که، هر وقت که
معانی دیگر : (برای تاکید - از when قوی تر است) کی، آخر چه هنگام، پس کی، هر وقت، هر هنگام (قدیمی - شاعرانه: wheneer)

انگلیسی به فارسی

هر زمان که، هر گاه، هر وقت که، هنگامیکه


هر وقت که، هر زمان که، هرگاه، هنگامیکه


انگلیسی به انگلیسی

حرف ربط ( conjunction )
(1) تعریف: any time that.

- I am ready to start whenever you are.
[ترجمه ترگمان] من حاضرم هر وقت که هستی شروع کنم
[ترجمه گوگل] من آماده هستم هر زمان که هستی باشم

(2) تعریف: at whatever time; when.

- Whenever he visited, he brought presents for the kids.
[ترجمه ترگمان] هر وقت که می رفت هدایایی برای بچه ها می آورد
[ترجمه گوگل] هر زمان که دیدار کرد، هدایا را برای بچه ها آورد
- I go swimming whenever I can.
[ترجمه ترگمان] هر وقت بتوانم شنا می کنم
[ترجمه گوگل] هر زمانی که می توانم شنا کنم
قید ( adverb )
• : تعریف: on what day or occasion; at whatever time; when.

- Whenever has he offered to help?
[ترجمه ترگمان] هر وقت که اون پیشنهاد کمک داده باشه؟
[ترجمه گوگل] هر زمان که او برای کمک ارائه می دهد
- Whenever did you have time to arrange all this?
[ترجمه ترگمان] تو کی وقت داشتی که همه اینا رو مرتب کنی؟
[ترجمه گوگل] هر زمان که وقت داشتید همه اینها را ترتیب دهید؟

• at any time when; at any time
at any time when; at any time
you use whenever to refer to any time or every time that something happens or is true.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] هر جا، هرگاه، اگر

مترادف و متضاد

هنگامیکه (حرف ربط)
as, while, whenever

هر گاه (حرف ربط)
if, whenever

هر زمان که (حرف ربط)
whenever

هر وقت که (حرف ربط)
whenever

جملات نمونه

1. whenever will he learn?
پس کی یاد خواهد گرفت ؟

2. come whenever it is convenient for you
هر وقت برایتان مناسب است تشریف بیاورید.

3. leave whenever you're ready
هر وقت آماده هستی برو.

4. you can leave whenever you like
هر موقع که بخواهی می توانی بروی.

5. he asks about you whenever he calls
هر وقت تلفن می زند احوال تو را می پرسد.

6. Whenever I see him, he seems to be rushing .
[ترجمه ترگمان] هر وقت که ببینمش، به نظر میاد عجله داره
[ترجمه گوگل]هر زمان که او را ببینم، به نظر می رسد عجله دارد

7. I shook with terror whenever I was about to fly in an aeroplane.
[ترجمه ترگمان]هر وقت که می خواستم با هواپیما پرواز کنم با وحشت سرم را تکان دادم
[ترجمه گوگل]هر زمان که من در هواپیما پرواز کنم، با تروریسم تکان دادم

8. You may leave whenever you please.
[ترجمه ترگمان]هر وقت دلت خواست می توانی بروی
[ترجمه گوگل]شما ممکن است هر وقت که بخواهید ترک کنید

9. She always called at the vicarage whenever she was in the area.
[ترجمه ترگمان]هر وقت تو این منطقه بود همیشه به خانه کشیش می آمد
[ترجمه گوگل]هر زمان که او در آن منطقه بود، همیشه در وکیل دعا می کرد

10. Whenever he returns to this place he is happy and contented.
[ترجمه ترگمان]هر وقت که به اینجا برمی گردد، خوشبخت و راضی است
[ترجمه گوگل]هر زمان که او به این محل برمیگردد، خوشحال و خوشحال است

11. Whenever you see an officer, you must salute.
[ترجمه ترگمان]هر وقت افسری رو دیدی باید سلام کنی
[ترجمه گوگل]هر وقت افسر را می بینید، باید به او احترام بگذارید

12. Plant out the spring cabbage whenever opportunities arise.
[ترجمه ترگمان]هر زمان که فرصت ها افزایش یابند، کلم فصل بهار را انجام دهید
[ترجمه گوگل]هر زمان که فرصت ها بوجود می آیند کلمۀ بهار را از بین ببرید

13. I see red whenever I hear that man's name.
[ترجمه سعيد] وقتی آن مرد را میبینم عصبانی میشوم
[ترجمه ترگمان]وقتی اسم اون مرد رو می شنوم قرمز می بینم
[ترجمه گوگل]هر وقت من این نام مرد را می بینم قرمز می بینم

14. That bookcase wobbles whenever you put anything on it.
[ترجمه ترگمان]اون قفسه تلو تلو می خورد وقتی چیزی روش میذاری
[ترجمه گوگل]این جعبه کتاب هر وقت چیزی را بر روی آن قرار می دهید آویزان می شود

15. Whenever did you find time to do it?
[ترجمه ترگمان]کی وقت پیدا کردی که این کار رو بکنی؟
[ترجمه گوگل]هر زمان که وقت پیدا کردید این کار را انجام دهید؟

16. I'll discuss it with you whenever you like.
[ترجمه ترگمان]هر وقت دلت خواست با تو بحث می کنم
[ترجمه گوگل]من آن را با شما هر وقت که دوست دارید صحبت خواهم کرد

whenever will he learn?

پس کی یاد خواهد گرفت؟


Leave whenever you're ready.

هر وقت آماده هستی برو.


He asks about you whenever he calls.

هروقت تلفن می‌زند احوال تو را ‌می‌پرسد.


پیشنهاد کاربران

هر موقع . . . هر وقت . . . وقتی که. . . هنگامی که. . . زمانی که

برای تاکید از when قوی تر است
هنگامیکه، هر گاه، هر زمان که، هر وقت که ، هر وقت، هر هنگام، هر موقع، وقتی که، زمانی که

هرگاه

هنگامی که
وقتی که


کلمات دیگر: