1. general welfare
رفاه عموم
2. private welfare foundations
بنیادهای خصوصی رفاهی
3. the welfare of a child supersedes the wishes of the parents
سعادت طفل بر خواسته های والدین تقدم دارد.
4. the welfare state
دولت بهزی گرای
5. on welfare
دریافت کننده ی اعانات یا کمک های رفاهی دولتی
6. the social welfare organization
سازمان رفاه اجتماعی
7. parents seek the welfare of their children
والدین طالب سعادت فرزندان خود هستند.
8. her concern for other's welfare
علاقه ی او نسبت به سعادت دیگران
9. his interest in the welfare of his children
دلبستگی او به سعادت فرزندانش
10. solicitous for her children's welfare
علاقمند به سعادت فرزندانش
11. that which regards our welfare
آنچه که با رفاه ما سروکار دارد
12. a greedy landlord neglected the welfare of his tenants
صاحبخانه آزمند رفاه مستاجران خود را نادیده گرفت.
13. selfishness sublimed into care for public welfare
خودخواهی که به علاقه نسبت به رفاه همگانی تبدیل شده است
14. the effects of climate on the welfare of man
تاثیر آب و هوا در بهزیستی بشر
15. the republicans want to prune the welfare budget
جمهوری خواهان می خواهند بودجه امور رفاهی را کاهش دهند.
16. I do not think he is considering Emma's welfare.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم صلاح و صلاح اما را در نظر داشته باشد
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم او رفاه اما را در نظر بگیرد
17. The government's policies will promote the welfare of all citizens.
[ترجمه ترگمان]سیاست های دولت رفاه همه شهروندان را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]سیاست های دولت باعث رفاه همه شهروندان خواهد شد
18. Welfare is the only real safety net for low-income workers.
[ترجمه ترگمان]رفاهی تنها تور ایمنی واقعی برای کارگران کم درآمد است
[ترجمه گوگل]رفاه تنها تور ایمنی واقعی برای کارگران کم درآمد است
19. They are concerned about my welfare.
[ترجمه ترگمان]آن ها نگران رفاه و آسایش من هستند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد رفاه من نگران هستند
20. Parents are responsible for the welfare of their children.
[ترجمه ترگمان]والدین مسئول رفاه کودکان خود هستند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر مسئول رفاه فرزندان خود هستند
21. He has urged complete reform of the welfare system.
[ترجمه ترگمان]او خواستار اصلاحات کامل در سیستم رفاهی شده است
[ترجمه گوگل]او اصرار کامل بر نظام رفاه را خواستار شده است
22. The state is still the main provider of welfare.
[ترجمه ترگمان]دولت هنوز منبع اصلی رفاه است
[ترجمه گوگل]دولت هنوز هم اصلی اصلی رفاه است
23. She was very solicitous for our welfare.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رفاه و آسایش ما خیلی نگران بود
[ترجمه گوگل]او برای رفاه ما بسیار مشتاق بود