کلمه جو
صفحه اصلی

waterline


معنی : خط بار گیری کشتی، اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
معانی دیگر : (در بدنه ی خارجی کشتی) خط آب، آبخور کشتی، لوله ی آب، شاه لوله ی آب

انگلیسی به فارسی

اب خط، خط بر خورد آب با کشتی، خط بار گیری کشتی،خط میزان و تراز کشتی باسطح اب


خط لوله، خط بار گیری کشتی، اب خط، خط بر خورد اب با کشتی، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the line on the hull of a boat or ship to which the water surface rises.

(2) تعریف: a line indicating a former water level.

(3) تعریف: a pipe, hose, or tube used to convey water.

• line indicating how high water has reached on the side of a ship; water level, watermark

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] خط آب

مترادف و متضاد

خط بارگیری کشتی (اسم)
waterline

اب خط (اسم)
waterline

خط برخورد اب با کشتی (اسم)
waterline

خط میزان و تراز کشتی با سطح اب (اسم)
waterline

جملات نمونه

1. Two torpedoes struck below the waterline.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از torpedoes سطح آب را بررسی کردند
[ترجمه گوگل]دو اژدر زیر خط خطوط هوایی قرار گرفتند

2. As the waterline advanced, the vegetation was swamped.
[ترجمه ترگمان]چون سطح آب گسترش می یافت، پوشش گیاهی در کار بود
[ترجمه گوگل]با پیشرفت خطوط هوایی، پوشش گیاهی شناخته شد

3. Ray painted below the waterline with a special anti-rust paint.
[ترجمه ترگمان]ری زیر خط آب با یک رنگ ضد زنگ مخصوص نقاشی کرد
[ترجمه گوگل]ری با یک رنگ ضد زنگ ویژه زیر خط خط ابرو نقاشی می کند

4. My Snake-Pit room was below the waterline; the port hull was all that separated me from the sea.
[ترجمه ترگمان]بدنه کشتی من در زیر سطح آب بود؛ تنه کشتی تنها چیزی بود که مرا از دریا جدا می کرد
[ترجمه گوگل]اتاق Snake-Pit من زیر خط آبی بود پوسته پوسته همه چیز بود که من را از دریا جدا کرد

5. The boat burns to the waterline and sinks, leaving no surviving witnesses or evidence.
[ترجمه ترگمان]قایق به سطح آب می رود و غرق می شود و هیچ شاهدی یا مدرک باقی نمی ماند
[ترجمه گوگل]قایق به خط خطوط آب می سوزد و غرق می شود، هیچ شاهد یا مدرکی باقی مانده نیست

6. Near the waterline, the rushing waters have polished the schist to gunmetal, and carved it into fantastic flutes and chambers.
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی سطح آب، آب های خروشان the را با schist صیقل می دهند و در فلوت و فلوت جادویی حک می کنند
[ترجمه گوگل]در نزدیکی خط ابری، آبهای عجیب و غریب شیست را به فلزات سنگین پرداخت می کنند و آن را به فلاش های فوق العاده و اتاق های چوبی می چسبانند

7. Two of the torpedoes struck below the waterline on the port side near the aviation fuel tanks.
[ترجمه ترگمان]دو تن از این زیردریایی ها به زیر خط آب در کنار بندر نزدیک تانک های سوخت هوانوردی حمله کردند
[ترجمه گوگل]دو تن از اژدر ها در زیر خطوط آب در سمت پورت در نزدیکی مخازن سوخت هواپیمایی قرار گرفتند

8. There the trouble is largely above the waterline, though.
[ترجمه ترگمان]در آنجا مشکل عمدتا بالاتر از خط آب است
[ترجمه گوگل]با وجود این، مشکلات زیادی وجود دارد

9. The third struck above the waterline setting fire to the aircraft fuelling system ruptured by the first two hits.
[ترجمه ترگمان]سومین ضربه در بالای خط آب برای شعله ور شدن سیستم با دو ضربه اول
[ترجمه گوگل]سومین بار در بالای خطوط خطوط هوایی، به سیستم سوخت رسانی هواپیمائی که توسط دو بار اول وارد شده بود، آتش زد

10. Waterline on head is above goggle line on free and lower head on back.
[ترجمه ترگمان]waterline بر روی سر بالاتر از خط goggle روی سر آزاد و پایینی بر پشت است
[ترجمه گوگل]خطوط آبریزش در سر بالا از خط ساحلی به صورت آزاد و پایین سر در پشت است

11. The hull's iron plates deep below the waterline were hit by torpedos.
[ترجمه ترگمان]ورقه های آهن بدنه کشتی در اعماق دریا توسط torpedos به هم کوبیده شده اند
[ترجمه گوگل]صفحات آهن بدنه عمیق زیر خط خطوط هوایی توسط torpedos مورد حمله قرار گرفتند

12. Physically the term of waterline integral is the result of interaction between the fluid disturbance due to steady forward motion and unsteady wave motion.
[ترجمه ترگمان]به لحاظ فیزیکی عنوان انتگرال خط آب نتیجه برهم کنش میان اغتشاش روان ناشی از حرکت به جلو و حرکت موج نامنظم است
[ترجمه گوگل]از لحاظ فیزیکی اصطلاح انتگرال آبلیم نتیجه تعامل بین اختلالات مایع به علت حرکت مداوم به جلو و حرکت موج ناپایدار است

13. Irrigation District, to try the feeling across the waterline, all of the Post!
[ترجمه ترگمان]منطقه آبیاری، برای امتحان کردن احساس در سرتاسر خط آب، همه پست!
[ترجمه گوگل]بخش آبیاری، برای احساس احساس در سراسر خط آب، تمام پست!

14. Uses: coating for waterline, water hold and the big equipments which can not be stoved.
[ترجمه ترگمان]کاربردها: پوشش برای آب، نگهداری آب و تجهیزات بزرگ که نمی تواند stoved باشد
[ترجمه گوگل]استفاده از پوشش برای خطوط آب، آب نگه دارید و تجهیزات بزرگ است که نمی تواند ایستاده

15. Waterline is inside a translucent jade the same thing as the ribs are as straight-line method or the approximate straight line in the form of display.
[ترجمه ترگمان]waterline داخل یک یشم شفاف است که همان چیزی است که دنده ها به صورت یک روش مستقیم و یا خط مستقیم تقریبی به شکل صفحه نمایش هستند
[ترجمه گوگل]Waterline در داخل یک jade شفاف یکسان است، زیرا دنده ها به صورت خط مستقیم یا خط مستقیم تقریبی به شکل صفحه نمایش هستند

پیشنهاد کاربران

سطح آب


کلمات دیگر: