کلمه جو
صفحه اصلی

whiffle


معنی : جنبیدن شعله، نا بهنگام وزیدن، سوت زدن
معانی دیگر : (باد) گاه تند و گاه آهسته وزیدن، متغیر بودن، تغییر جهت دادن، متلون بودن

انگلیسی به فارسی

نا به هنگام وزیدن، جنبیدن شعله، سوت زدن


صدای جیغ کشیدن، جنبیدن شعله، نا بهنگام وزیدن، سوت زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: whiffles, whiffling, whiffled
(1) تعریف: to blow fitfully in small gusts or puffs.

(2) تعریف: to shift about; vacillate.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to blow or scatter with light, shifting gusts, as of wind.

• blow lightly (about the wind); make a blowing sound; move back and forth; be fickle, be variable

مترادف و متضاد

جنبیدن شعله (اسم)
whiffle

نا به هنگام وزیدن (فعل)
whiffle

سوت زدن (فعل)
whistle, sibilate, whiffle

پیشنهاد کاربران

نابهنگام ورزیدن سوت زدن


کلمات دیگر: