کلمه جو
صفحه اصلی

wear down


معنی : از پا در اوردن
معانی دیگر : 1- کهنه کردن یا شدن (در اثر پوشیدن)، فرسودن، ساییدن، ساییده شدن 2- خسته کردن 3- (با اصرار و ابرام) وادار کردن

انگلیسی به فارسی

از پادر آوردن


انگلیسی به انگلیسی

• exhaust; win through perseverance

مترادف و متضاد

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

جملات نمونه

1. Pipe smokers sometimes wear down the tips of their teeth where they grip their pipes.
[ترجمه ترگمان]افراد سیگاری از نوک دندان هایشان که در آن لوله ها را می گیرند استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]سیگاری های لوله ای گاهی دندان های دندان های خود را در جایی که آنها لوله ها را می گیرند می سوزانند

2. The strategy was designed to wear down the enemy's resistance.
[ترجمه ترگمان]این استراتژی برای سرکوب مقاومت دشمن طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]این استراتژی برای کاهش مقاومت دشمن طراحی شده است

3. The machines start to wear down, they don't make as many nuts and bolts as they used to.
[ترجمه ترگمان]ماشین هایی که شروع به فرسایش می کنند، به اندازه گذشته پیچ و مهره زیادی ایجاد نمی کنند
[ترجمه گوگل]ماشین ها شروع به سقوط می کنند، آنها مانند بسیاری از آجیل ها و پیچ و مهره ها را خنثی نمی کنند

4. They hoped the waiting and the uncertainty would wear down my resistance.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوار بودند که انتظار و عدم اطمینان از مقاومت من بکاهد
[ترجمه گوگل]آنها امیدوار بودند که انتظار و عدم اطمینان مقاومت من را از بین ببرند

5. This relentless pressure began to wear down their resistance.
[ترجمه ترگمان]این فشار بی امان، مقاومت آن ها را کاهش داد
[ترجمه گوگل]این فشار بی امان شروع به مقاومت کرد

6. Grit and sand can wear down every moving part in your bike.
[ترجمه ترگمان]سنگ و ماسه می توانند هر قسمت متحرکی را در دوچرخه خود به دست آورند
[ترجمه گوگل]شن و ماسه و شن و ماسه می تواند هر بخش حرکتی در دوچرخه خود را از بین ببرد

7. As market forces wear down the old ways, discount ventures are catching on.
[ترجمه ترگمان]همانطور که نیروهای بازار از روش های قدیمی استفاده می کنند، سرمایه گذاری تخفیف در حال انجام است
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه نیروهای بازار از راه های قدیمی سقوط می کنند، سرمایه گذاری های تخفیف در حال افزایش است

8. An untidy house can wear down anyone's cheer eventually.
[ترجمه ترگمان]یک خانه نامرتب بالاخره می تواند سر هر کسی را خوشحال کند
[ترجمه گوگل]خانه بی نظیر در نهایت می تواند هر کسی را تشویق کند

9. Her defences will wear down after a few weeks in prison.
[ترجمه ترگمان]سیستم های دفاعی او پس از چند هفته زندان به پا خواهند ماند
[ترجمه گوگل]دفاع از آن پس از چند هفته در زندان می افتد

10. In practice a small pad will wear down more quickly and therefore in not used.
[ترجمه ترگمان]در عمل، یک پد کوچک به سرعت کم خواهد شد و به همین دلیل استفاده نمی شود
[ترجمه گوگل]در عمل یک پد کوچکی سریعتر می سوزد و از این رو استفاده نمی شود

11. His reckless ways would often wear down even Obi - Wan's patience, but the two were close friends.
[ترجمه ترگمان]روش های بی ملاحظه او اغلب صبر و شکیبایی را از بین می برد، اما این دو دوست صمیمی بودند
[ترجمه گوگل]راه های بی پروا او اغلب حتی اوبی - صبر وان را می پوشد، اما دو دوست نزدیک بودند

12. Even mountains wear down, even the nuclei of atoms decay.
[ترجمه ترگمان]حتی کوه ها هم فرسایش یافته اند، حتی هسته اتم ها رو به زوال است
[ترجمه گوگل]حتی کوه ها هم از بین می روند، حتی هسته های اتم ها از بین می روند

13. The engine parts will wear down if not properly cared for.
[ترجمه ترگمان]قطعات موتور اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد، فرسوده خواهند شد
[ترجمه گوگل]قطعات موتور اگر مناسب نباشد، از بین می رود

14. We hope your persuation will wear down his opposition.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که persuation شما مخالفت خود را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]ما امیدوار هستیم که تجاوز به مخالفت خود برسد

پیشنهاد کاربران

شور رفتن، از نظر ابعاد و انرژی کوچک شدن یا تحلیل رفتن

به تدریج تحلیل رفتن و ضعیف شدن

با فشار و سریش بازی یه نفر رو وادار به انجام کاری کنی

Wear down بعضی مواقع به معنای خراب کردن میده
To ruin something

از پا انداختن

از پا درآوردن, خسته کردن، انرژی آدمو گرفتن

فرسایش کوه ها.

به تدریج از بین رفتن
به تدریج نا پدید شدن

به تدریج انرژی و اعتماد به نفس کسی را کم کردن


کلمات دیگر: