1. Don't be such a weakling!
[ترجمه ترگمان]این قدر ضعیف نباش!
[ترجمه گوگل]آیا چنین ضعیف نیست
2. He advised her badly, and she married a weakling.
[ترجمه ترگمان]به او بد اندرز می داد و زن ضعیف و ضعیفی زن داشت
[ترجمه گوگل]او او را به شدت توصیه کرد، و او با یک ضعیف ازدواج کرد
3. She married a weakling who turned into a bankrupt, and in helping save her husband she bankrupted her uncle.
[ترجمه ترگمان]زن با ضعیفی که تبدیل به ورشکستگی شد و به کمک شوهر خاله اش، شوهر خاله اش را شکست داد، ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]او از یک ضعیف که به ورشکستگی تبدیل شد، ازدواج کرد و در کمک به نجات شوهرش، عموی خود را به حساب آورد
4. Of course, there had to be the barrack weakling.
[ترجمه ترگمان]البته، در آنجا یک سربازخانه weakling وجود داشت
[ترجمه گوگل]البته، باید ضعیف شدن سربازخانه باشد
5. She despised the weakling sentiments of Ewan Famber.
[ترجمه ترگمان]احساسات weakling of را حقیر می شمرد
[ترجمه گوگل]او احساسات ضعیف Ewan Famber را نفی کرد
6. The governor in Algeria, Chatel, was a weakling.
[ترجمه ترگمان]فرماندار الجزایر، Chatel، ضعیف بود
[ترجمه گوگل]فرماندار الجزایر، چاتل، ضعیف بود
7. I'm a useless weakling, and I can't stand excitement.
[ترجمه ترگمان]من آدم ضعیفی هستم و نمی توانم هیجان را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من یک ضعیف بی فایده هستم و نمی توانم هیجان را تحمل کنم
8. Think that weakling is a worthy opponent?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید که آن مرد ضعیف، یک حریف ارزشمند است؟
[ترجمه گوگل]فکر می کنید که ضعیف یک حریف ارزشمند است؟
9. The author characterizes the central figure as a weakling.
[ترجمه ترگمان]نویسنده شخصیت مرکزی را ضعیف توصیف می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده، شکل مرکزی را به عنوان یک ضعف نشان می دهد
10. This weakling did not even play at hunting.
[ترجمه ترگمان]این weakling اصلا شکار نمی کرد
[ترجمه گوگل]این ضعیف حتی در شکار نبود
11. Councilor Weakling, who knew that this was probably true, made no further protest.
[ترجمه ترگمان]مشاور weakling، که می دانست این احتمالا درست است، اعتراضی نکرد
[ترجمه گوگل]شورای ناظم، که می دانست این احتمالا درست بود، اعتراض بیشتری نکرد
12. You're a coward and a weakling.
[ترجمه ترگمان]تو آدم ترسو و ضعیفی هستی
[ترجمه گوگل]شما یک بزدل و یک ضعیف هستید
13. One who lacks force of character ; a weakling.
[ترجمه ترگمان]کسی که فاقد قدرت شخصیت است، ضعیف است
[ترجمه گوگل]کسی که نیروی شخصیت نداشته باشد؛ یک ضعیف
14. Can't you fight, weakling?
[ترجمه ترگمان]نمی توانی مبارزه کنی، ضعف کنی؟
[ترجمه گوگل]نمی تونم بجنگم؟
15. You are a miserable weakling.
[ترجمه ترگمان]تو آدم ضعیفی هستی
[ترجمه گوگل]شما یک ضعیف بدبخت هستید