1. The hotel is delightfully situated close to the waterfront.
[ترجمه ترگمان]هتل خیلی خیلی نزدیک ساحل است
[ترجمه گوگل]این هتل به راحتی در نزدیکی خط ساحلی واقع شده است
2. Most of the hotels are down on the waterfront.
[ترجمه ترگمان]بیشتر هتل ها در ساحل پیاده شده اند
[ترجمه گوگل]اکثر هتل ها بر روی خط ساحلی قرار دارند
3. They went for a stroll along the waterfront.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای گردش در کنار آب رفتند
[ترجمه گوگل]آنها برای پیاده روی در امتداد خط ساحلی رفتند
4. Today the intermingled old streets and waterfront are almost suffocated by grain warehouses.
[ترجمه ترگمان]امروزه این خیابان ها و waterfront به وسیله انبارهای گندم تقریبا خفه شده اند
[ترجمه گوگل]امروزه خیابان ها و خط ساحلی همجوشی تقریبا توسط انبارهای دانه خیس شده اند
5. The earliest village probably lay along the waterfront of the inner harbour.
[ترجمه ترگمان]اولین روستا احتمالا در کنار ساحل لنگرگاه داخلی قرار داشت
[ترجمه گوگل]اولین روستا احتمالا در امتداد خط ساحلی بندر داخلی قرار دارد
6. The Liverpool waterfront has become a magnet for tourists from near and far.
[ترجمه ترگمان]ساحل لیورپول برای توریست ها از نزدیک و دور به آهن ربا تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی لیورپول برای گردشگران نزدیک و دور تبدیل شده است
7. In contrast to steamy hearings on the waterfront plan over the past seven years, only two critics showed up Thursday.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با جلسات steamy در طول هفت سال گذشته، تنها دو منتقد در روز پنج شنبه ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]در مقابل هفت سال گذشته، جلسات متعددی درباره طرح آبریز، تنها دو منتقد در روز پنج شنبه حضور داشتند
8. People and cars along the downtown waterfront look like ants.
[ترجمه ترگمان]مردم و اتومبیل ها در کنار ساحل مرکز شهر مثل مورچه به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]مردم و ماشین ها در امتداد ساحل در مرکز شهر مانند مورچه ها هستند
9. They say the captain's ghost still haunts the waterfront.
[ترجمه ترگمان]می گویند روح سروان هنوز توی اسکله است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که روحیه کاپیتان هنوز ساحلی است
10. Manchester helped spur a revitalization of the waterfront in the 1980s.
[ترجمه ترگمان]منچستر در دهه ۱۹۸۰ به تشویق تجدید حیات این بار کمک کرد
[ترجمه گوگل]منچستر در دهه 1980 به احیای خط ساحلی کمک کرد
11. Mark then spent a week on the waterfront carefully planing down the telegraph poles to the right shape.
[ترجمه ترگمان]مارک سپس یک هفته را در اسکله سپری کرد و با دقت به رنده کردن تیره ای تلگراف به شکل صحیح پرداخت
[ترجمه گوگل]مارک پس از گذراندن یک هفته در آبشار، با دقت برنامه ریزی کردن قطب های تلگراف را به شکل مناسب انجام داد
12. Chicago has a splendid waterfront.
[ترجمه ترگمان] شیکاگو یه اسکله عالی داره
[ترجمه گوگل]شیکاگو دارای آبشار فوق العاده ای است
13. They overlook the gardens and face the waterfront.
[ترجمه ترگمان]آن ها باغ ها را نادیده می گیرند و به ساحل برخورد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به باغ ها نگاه می کنند و در کنار آبشار قرار دارند
14. She owns a popular tourist restaurant on the town's waterfront.
[ترجمه ترگمان]او صاحب یک رستوران توریستی مشهور در ساحل شهر است
[ترجمه گوگل]او دارای یک رستوران توریستی محبوب در ساحل شهر است
15. Gonzalez then drives to his office on the third floor of a new building on the waterfront.
[ترجمه ترگمان]سپس گنزالس به سمت دفترش در طبقه سوم ساختمان جدیدی در ساحل حرکت می کند
[ترجمه گوگل]گونزالس سپس در طبقه سوم ساختمان جدیدی در کنار دریا اداره می شود