کلمه جو
صفحه اصلی

weaponry


معنی : جنگ افزار، تسلیحات، اسلحه سازی، تهیه سلاح
معانی دیگر : تخشایی

انگلیسی به فارسی

اسلحه سازی، تسلیحات، تهیه سلاح، جنگ افزار


سلاح، تسلیحات، جنگ افزار، اسلحه سازی، تهیه سلاح


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: weapons collectively.
مشابه: artillery, ordnance

(2) تعریف: the art or technique of making or designing.

• weapons; design and manufacture of weapons
weaponry is all the weapons that a country has or that are available to it.

مترادف و متضاد

جنگ افزار (اسم)
arm, weapon, armament, weaponry

تسلیحات (اسم)
armament, weaponry, weapons

اسلحه سازی (اسم)
weaponry

تهیه سلاح (اسم)
weaponry

جملات نمونه

1. heavy weaponry
سلاح های سنگین (یا زرهی)

2. light weaponry
سلاح های سبک

3. It is true that modern weaponry depersonalised war.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت دارد که سلاح های جدید در جنگ است
[ترجمه گوگل]درست است که سلاح های مدرن جنگ را از بین می برد

4. They have no weaponry to speak of.
[ترجمه ترگمان]هیچ سلاحی برای صحبت کردن ندارند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ سلاح دیگری برای گفتن ندارند

5. All hi-tech weaponry demands frequent servicing to ensure accuracy.
[ترجمه ترگمان]تمام سلاح های دارای تکنولوژی بالا برای تضمین صحت و دقت به سرویس مکرر نیاز دارند
[ترجمه گوگل]تمام سلاح های با تکنولوژی پیشرفته نیاز به تعمیر و نگهداری مکرر دارند تا اطمینان حاصل شود

6. Indeed, weaponry was central to the soldiers' world.
[ترجمه ترگمان]در واقع اسلحه مرکز فرماندهی نظامی بود
[ترجمه گوگل]در واقع، اسلحه در جهان سربازان مرکزی بود

7. The stores consisted of unspecified amounts of weaponry and equipment for unconventional warfare.
[ترجمه ترگمان]این مغازه ها شامل مقادیر نامشخص اسلحه و تجهیزات جنگ های نامتعارف هستند
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها شامل مقدار مشخصی از سلاح و تجهیزات برای جنگ های غیر متعارف بود

8. All weaponry demands frequent servicing.
[ترجمه ترگمان]همه تسلیحات نیاز به سرویس دائمی دارد
[ترجمه گوگل]تمام تسلیحات نیاز به خدمات مکرر دارد

9. The link between civil nuclear power and military weaponry is, in Britain at least, tenuous.
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین قدرت هسته ای و تسلیحات نظامی، حداقل، در بریتانیا ضعیف است
[ترجمه گوگل]پیوند بین نیروی هسته ای مدنی و سلاح های نظامی، حداقل در بریتانیا، کم اهمیت است

10. All this bristling weaponry was aimed at a line of about forty men standing against the wall.
[ترجمه ترگمان]تمام این سلاح ها راست و راست در حدود چهل نفر ایستاده بودند که در مقابل دیوار ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]تمام این سلاح های برهنه در حدود 40 نفر از مردان ایستاده در برابر دیوار هدف قرار گرفتند

11. We could have reduced nuclear weaponry then, had we seen the Soviet Union in those terms.
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم تسلیحات هسته ای را پس از آن که اتحاد جماهیر شوروی را در آن شرایط دیدیم، کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]پس از آن ما می توانستیم سلاح های هسته ای را کاهش دهیم، اگر اتحاد جماهیر شوروی را در این شرایط دیدیم

12. Specialization in weaponry has attracted a large following in the West.
[ترجمه ترگمان]تخصصی سازی در تسلیحات، جمعیت زیادی را در غرب به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]تخصص در تسلیحات در غرب به یک پیروزی بزرگ تبدیل شده است

13. Animals avoid using their most powerful weaponry when fighting other members of their species.
[ترجمه ترگمان]حیوانات از استفاده از جنگ افزارهای قدرتمند خود هنگام مبارزه با دیگر اعضای گروه خود، خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]حیوانات در هنگام مبارزه با دیگر اعضای گونه آنها از استفاده از قدرتمندترین سلاح های خود اجتناب می کنند

14. Use of nuclear weaponry as a primary weapon in wartime.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان سلاح اولیه در زمان جنگ
[ترجمه گوگل]استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان یک سلاح اصلی در زمان جنگ

پیشنهاد کاربران

weaponry ( علوم نظامی )
واژه مصوب: تسلیحات 2
تعریف: مجموعۀ سلاح هایی که مورد استفادۀ یک کشور یا یک نیروی انتظامی است


کلمات دیگر: