کلمه جو
صفحه اصلی

yorkshire


معنی : ایالت یورکشایر درشمال انگلستان، خوک سفید از نژاد یورکشایر
معانی دیگر : (سابقا) شهرستان یورکشیر (در شمال انگلیس)، ش خوک سفید از نژاد یورکشایر

انگلیسی به فارسی

یورکشایر، ایالت یورکشایر درشمال انگلستان، خوک سفید از نژاد یورکشایر


(جانورشناسی). خوک سفید از نژاد یورکشایر، ایالت یورکشایر درشمال انگلستان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a county of northern England.

(2) تعریف: any of a breed of white hog developed in this region.

• county in northern england

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نمره پشتی یورکشایر

مترادف و متضاد

ایالت یورکشایر در شمال انگلستان (اسم)
yorkshire

خوک سفید از نژاد یورکشایر (اسم)
yorkshire

جملات نمونه

1. People in England often have roast beef and Yorkshire pudding for lunch on Sundays.
[ترجمه ترگمان]مردم انگلستان معمولا روزه ای یکشنبه گوشت گوساله و پودینگ Yorkshire می خورند
[ترجمه گوگل]مردم انگلستان اغلب گوشت چرخ کرده و پودینگ یورکشایر را برای ناهار در روزهای یکشنبه دارند

2. He speaks with a broad/heavy/strong/thick Yorkshire accent.
[ترجمه ترگمان]او با لهجه غلیظ \/ غلیظ Yorkshire صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با لهجه گسترده ای / سنگین / قوی / ضخامت یورکشایر صحبت می کند

3. The area borders on the Yorkshire Dales.
[ترجمه ترگمان]این منطقه هم مرز با Dales Yorkshire است
[ترجمه گوگل]این منطقه در جزیره یورکشایر مرزی است

4. They say that real Yorkshire beers don't travel well.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که آبجو Yorkshire واقعی به خوبی حرکت نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند آبجو واقعی یورکشایر به خوبی سفر نمی کند

5. The Yorkshire Dales are twenty miles to the north of the city.
[ترجمه ترگمان]The یورکشایر بیست مایل تا شمال شهر فاصله دارند
[ترجمه گوگل]جزیره یورکشایر در ده کیلومتری شمال شهر قرار دارد

6. The ales are brewed to an original Yorkshire recipe.
[ترجمه ترگمان]The به دستور العمل اصلی یورکشایر عرضه می شوند
[ترجمه گوگل]Ales به یک دستور العمل اصلی یورکشایر تزریق می شود

7. He went back to Yorkshire to join his loyal, long-suffering wife.
[ترجمه ترگمان]او به یورک شر بازگشت تا به همسر وفادار و طولانی خود ملحق شود
[ترجمه گوگل]او به یورکشایر برگشت و به همسر وفادار و طولانی دردسرش پیوست

8. I had the great privilege to play for Yorkshire.
[ترجمه ترگمان]من امتیاز بزرگی برای بازی در یورک شر داشتم
[ترجمه گوگل]من امتیاز عالی برای بازی در یورکشایر داشتم

9. She lives in a quiet corner of Yorkshire.
[ترجمه ترگمان]او در گوشه خلوتی از یورکشایر زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در گوشه آرام یورکشایر زندگی می کند

10. She lives in a quiet corner of rural Yorkshire.
[ترجمه ترگمان]در گوشه دنجی از Yorkshire روستایی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در گوشه ای آرام از یورکشایر روستایی زندگی می کند

11. You think Yorkshire is the best cricket side ? My foot!
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی یورک شر بهترین بازی کریکت است؟ ! پام
[ترجمه گوگل]شما فکر می کنید یورکشایر بهترین طرف کریکت است؟ پای من!

12. He was yesterday given bail by South Yorkshire magistrates.
[ترجمه ترگمان]دیروز او توسط قضات Yorkshire جنوبی به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]او دیروز توسط قضات دادگستری یورکشایر جنوبی وثیقه دریافت کرد

13. Accordingly he returned home to Yorkshire with the firm intention of becoming a hermit.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب پس از بازگشت به یورک شر عزم جزم کرده بود که تارک دنیا شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس وی به یک شهر یورک شایر بازگشت

پیشنهاد کاربران

afood made from flour eggs and milk baked and eaten with meat in britain


کلمات دیگر: