کلمه جو
صفحه اصلی

baby talk

انگلیسی به فارسی

صحبت کودک


انگلیسی به انگلیسی

• words and sounds that babies make while they learn to speak; imitation of the speech of a small child made by an adult; oversimplified speech
baby-talk is the language used by babies when they are just learning to speak. it is also used to refer to the way in which some adults speak when they are talking to babies.

جملات نمونه

1. Maria was talking baby talk to the little one.
[ترجمه سحر] ماریا با بچه کوچولو بچگونه صحبت میکرد
[ترجمه ترگمان] ماریا \"داشت با بچه کوچولو حرف می زد\"
[ترجمه گوگل]ماریا حرف زدن با بچه کوچولو را با کمی صحبت کرد

2. I never used baby talk to my little girl.
[ترجمه ترگمان] من هیچ وقت با دختر کوچولوم حرف نزدم
[ترجمه گوگل]من با دختر کوچکم صحبت نکردم

3. I didn't use baby talk with my children, but used proper words right from the start.
[ترجمه ترگمان]من از بچه با بچه هام استفاده نکردم، اما از اول درست حرف می زدم
[ترجمه گوگل]من با بچه هایم صحبت نکردم، اما از آغاز با استفاده از کلمات مناسب استفاده کردم

4. He listened to me talking to him in baby talk.
[ترجمه ترگمان]به حرف زدن با او در حرف زدن با او گوش می داد
[ترجمه گوگل]او با من صحبت کرد و با او حرف زد

5. I crashed into a babble of baby talk.
[ترجمه ترگمان]من در یک گفتگوی بچگانه صحبت کردم
[ترجمه گوگل]من به حرف زدن بچه صحبت کردم

6. It seems that baby talk is a natural response that babies elicit from adults!
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که صحبت کردن نوزاد واکنشی طبیعی است که نوزادان از بزرگسالان بیرون می کنند!
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که صحبت بچه ها یک پاسخ طبیعی است که نوزادان از بزرگسالان می میرند!

7. Such baby talk itself originated, she posits, as a response to two other hallmarks of human evolution: upright walking and big brains.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که چنین سخنرانی کودکی منشا اصلی تکامل انسان است: راه رفتن عمودی و مغزهای بزرگ
[ترجمه گوگل]چنین گفتگوی کودکانهی او، به عنوان پاسخ به دو نشانه دیگر تکاملی انسان، مطرح شده است: پیاده روی صحیح و مغز بزرگ

8. Baby talk is the language produced by an adult speaker who is trying to exaggerate certain aspects of the language to capture the attention of a young baby.
[ترجمه ترگمان]صحبت کودک زبانی است که توسط یک فرد بزرگ سال تولید می شود که سعی دارد در مورد جنبه های خاصی از زبان اغراق کند تا توجه یک نوزاد جوان را جلب کند
[ترجمه گوگل]صحبت کودکانه زبان تولید شده توسط یک سخنران بزرگسال است که سعی می کند جنبه های خاصی از زبان را جلب کند تا توجه کودک را جلب کند

9. We will no longer be spoken to with baby talk.
[ترجمه ترگمان]ما دیگه با حرف زدن با بچه حرف نخواهیم زد
[ترجمه گوگل]ما دیگر با صحبت با کودک صحبت نخواهیم کرد

10. Love is the start of baby talk.
[ترجمه ترگمان]عشق شروع صحبت بچه است
[ترجمه گوگل]عشق شروع بحث کودک است

11. Don't use such baby talk! People will think are mentally immature.
[ترجمه ترگمان]از چنین baby استفاده نکنید! افراد فکر خواهند کرد که به طور ذهنی نابالغ هستند
[ترجمه گوگل]از صحبت چنین کودکانه ای استفاده نکنید مردم فکر می کنند ذاتا نابالغ هستند

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

13. Baby talk time already late, I know children around the first one is the 10 months to speak at the latest one is a 1 year old 10 months to speak.
[ترجمه ترگمان]کودک در حال حاضر دیر وقت صحبت می کند، من می دانم که کودکان در دور اول، ۱۰ ماه برای صحبت کردن در آخرین مورد یک ساله ۱۰ ساله برای صحبت کردن هستند
[ترجمه گوگل]زمان صحبت بچه ها در حال حاضر دیر است، من می دانم که کودکان در اطراف اول است 10 ماه است که در آخرین صحبت می کنند، 10 ماه است که صحبت می کنند

14. In August 199 with Baby Talk having left the air for good, ABC chose to move Perfect Strangers back to Fridays at 9 pm ET to fill the old timeslot with reruns until the new TGIF season began.
[ترجمه ترگمان]در ماه اوت ۱۹۹ با صحبت بچه برای خوب بودن، ABC انتخاب کرد که کاملا غریبه ها را تا جمعه ساعت ۹ بعد از ظهر به وقت شرقی حرکت دهد تا the قدیمی را با reruns پر کند تا فصل جدید TGIF شروع شود
[ترجمه گوگل]در ماه اوت سال 199 با Baby Talk با خروج از هوا به خوبی، ABC تصمیم گرفت که عده ای غریبه را به روز جمعه ها در ساعت 9 بعد از ظهر برود تا زمان شروع TGIF جدید، زمان بندی های قدیمی را دوباره پر کند

15. Once their honeymoon was over, baby talk started, adding urgency to the dialogue, although officials insist that talk of a pregnancy is premature.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ماه عسل آن ها به پایان رسید، سخنرانی کودک شروع شد، با این حال مقامات اصرار دارند که صحبت از بارداری نابهنگام است
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماه عسلشان تمام شد، بحث بچه شروع شد و فوریت گفتگو را اضافه کرد، اگر چه مقامات اصرار دارند که صحبت از بارداری زودرس است

پیشنهاد کاربران

im dead
من ملدم ب این میگن بیبی تاک

صحبت کردن کودکانه

آوای کودکان، قیل و قال کودکان

صدای بچه گونه درآوردن و حرف زدن


کلمات دیگر: