کلمه جو
صفحه اصلی

waterspout


معنی : ناودان، گرداب، سیاه باد، گردباد دریایی
معانی دیگر : (سوراخ یا لوله یا دهانه ای که از آن آب بیرون می زند) فواره، آبفشان، چشمه، آب افکن، (نواحی استوایی) گرد باد دریایی، دیوباد (دریایی)، لوله یا وسیله ای که از ان اب فوران میکند، فواره

انگلیسی به فارسی

لوله یا وسیله ای که از آن آب فوران می‌کند ، فواره،ناودان، گرداب، گردباد دریایی


آب جوش، گردباد دریایی، ناودان، سیاه باد، گرداب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pipe or hole from which water pours, often for diverting rainwater.
مشابه: spout

(2) تعریف: a funnel-shaped column of whirling spray produced when a tornado or whirlwind touches the surface of a large body of water.

• pipe for rainwater; tornado over water
a waterspout is a whirlwind over the sea which causes a tall column of water to be formed, or the column of water itself.

مترادف و متضاد

ناودان (اسم)
spout, flume, tube, dale, kennel, downpipe, waterspout, feeder, rainspout

گرداب (اسم)
vortex, gulf, waterspout, whirlpool, tourbillon

سیاه باد (اسم)
whirlwind, tornado, waterspout, tourbillon

گردباد دریایی (اسم)
waterspout

جملات نمونه

1. A series of white waterspouts soon rose in the harbor.
[ترجمه ترگمان]یک سری of سفید به زودی در بندر جمع شدند
[ترجمه گوگل]یک سری آبشارهای سفید به زودی در بندر بزرگ شد

2. I notice a waterspout at the horizon, and watch it until it moves out of sight.
[ترجمه ترگمان]در افق گم می شود و آن را نگاه می کنم تا آن که از نظر ناپدید شود
[ترجمه گوگل]من متوجه یک آبشار در افق، و تماشای آن تا زمانی که از دید خارج می شود

3. The drain rib begins with the waterspout of the button leading salient and extends to the back of the control panel.
[ترجمه ترگمان]دنده تخلیه با فشار دکمه برجسته شروع می شود و به قسمت عقب صفحه کنترل بسط می یابد
[ترجمه گوگل]ریز تخلیه با فشار آب از دکمه منعکس شده آغاز می شود و به پشت پانل کنترل گسترش می یابد

4. A rare waterspout was seen near Po Toi at about 8 am on August 19 and was detected on the Hong Kong Observatory's weather radar.
[ترجمه ترگمان]در حدود ساعت ۸ صبح روز ۱۹ اوت یک waterspout نادر در نزدیکی پو Toi در حدود ۸ صبح در رادار هواشناسی هنگ کنگ مشاهده شد
[ترجمه گوگل]در 18 اوت حدود ساعت 8 صبح در نزدیکی Po Toi یک آبشار نادر دیده شد و در رادار هواشناسی رصدخانه هنگ کنگ شناسایی شد

5. A waterspout was last seen in Hong Kong on August 200
[ترجمه ترگمان]waterspout آخرین بار در روز ۲۰۰ اوت در هنگ کنگ دیده شد
[ترجمه گوگل]اخیرا در اوت 200 در هنگ کنگ دیده شد

6. A colorful waterspout shot from the mouth of the electronic dragon and the children clapped.
[ترجمه ترگمان]شلیک رنگین کمانی از دهان اژدهای الکترونیکی و بچه ها دست زد
[ترجمه گوگل]یک آبشار رنگارنگ از دهان اژدها الکترونیکی شلیک کرد و بچه ها آواز خواندند

7. A waterspout occurs over water; a tornado is its equivalent over land.
[ترجمه ترگمان]A روی آب رخ می دهد؛ یک گردباد معادل آن در زمین است
[ترجمه گوگل]یک آبشار بیش از آب رخ می دهد؛ یک گردباد برابر با زمین است

8. The Itsy Bitsy spider climbed up the waterspout.
[ترجمه ترگمان]بیتسی عنکبوت از گردباد دریایی بالا رفت
[ترجمه گوگل]عنکبوت Itsy Bitsy صعود کرد

9. This artificial hurricane rushed like a waterspout through the air.
[ترجمه ترگمان]این طوفان مصنوعی همچون گردباد دریایی در هوا معلق بود
[ترجمه گوگل]این طوفان مصنوعی مانند یک آبشار از طریق هوا عجله کرد

10. A rare waterspout(see photo) was seen near Po Toi at about 8 am Wednesday indicated on the Hong Kong Observatory's weather radar.
[ترجمه ترگمان]در حدود ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه در رادار هواشناسی هنگ کنگ، یک waterspout نادر (عکس از عکس)دیده شد
[ترجمه گوگل]یک آبشار نادر (عکس را ببینید) در نزدیکی پوتوی در حدود ساعت 8 صبح روز چهارشنبه بر روی رادار هواشناسی رصدخانه هنگ کنگ نشان داده شد

11. The waterspout lasted around five minutes and expired before landfall.
[ترجمه ترگمان]The پنج دقیقه طول کشید و قبل از ریزش زمین منقضی شد
[ترجمه گوگل]آب جوش حدود پنج دقیقه طول کشید و قبل از فرود زمین پایان یافت

12. A waterspout touches down near a boat near Dubrovnik, Croatia, in August 200
[ترجمه ترگمان]هواپیمای waterspout در نزدیکی a، کرواسی، در ماه اوت ۲۰۰ به یک قایق برخورد می کند
[ترجمه گوگل]یک آبراه آب در ماه اوت 200 در نزدیکی یک قایق در نزدیکی دوبرونیک، کرواسی قرار دارد

13. A scientist said they were probably picked up by a waterspout or mini - tornado out at sea.
[ترجمه ترگمان]یک دانشمند گفت که احتمالا توسط یک گردباد یا mini کوچک در دریا برداشته شده اند
[ترجمه گوگل]یک دانشمند گفت که آنها احتمالا توسط دریاچه یا دریای خزر بیرون آورده شده بودند

14. The main technologies it involves including TV video image imitate; exterior ballistic simulation, waterspout coordinate processing; range bearing spotting imitate and real-time calculating.
[ترجمه ترگمان]فن آوری های اصلی شامل تقلید از تصویر ویدیویی تلویزیون، شبیه سازی بالستیک خارجی، پردازش مختصات waterspout؛ برد مربوط به تقلید و محاسبه زمان حقیقی است
[ترجمه گوگل]فن آوری های اصلی شامل تصویر تلویزیون تصویر تقلید؛ شبیه سازی بالستیک بیرونی، پردازش مختصات آب و هوا؛ ردیابی تحمل پراکندگی تقلید و محاسبه در زمان واقعی

15. The properties, development, production and process of molding FRP well lids and waterspout lids are introduced systematically.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها، توسعه، تولید و فرآیند قالب گیری FRP به خوبی معرفی شده اند
[ترجمه گوگل]خواص، توسعه، تولید و فرایند ریخته گری FRP و دم درب های آبگیر به صورت سیستماتیک معرفی می شوند

پیشنهاد کاربران

تنوره آبی

اب پاش

فواره

جریان آب

ابخوری / لوله ای که از ان اب می اید
A water spout is a pipe that gives water


کلمات دیگر: