1. . . . a true wayfarer goes slow and steady
. . . رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
2. a solitary wayfarer in this deserted street.
[ترجمه ترگمان]یک مسافر تنها در این خیابان متروک
[ترجمه گوگل]یک راهکار انفرادی در این خیابان خالی
3. In 1711 the saddle-sore wayfarer fell ill while dedicating a new chapel.
[ترجمه ترگمان]مسافر از راه ورود به کلیسای جدید، در حالی که یک کلیسای جدید را به صورت یک کلیسای جدید ساخته بود، بیمار شد
[ترجمه گوگل]در سال 1711، راهپیمای زینتی زخمی در حالی که یک کلیسای جدید را اختصاص داد، بیمار شد
4. Only one windsurf or Wayfarer week may be booked; for two successive weeks book the local sailing holiday.
[ترجمه ترگمان]تنها یک هفته یا هفته ممکن است رزرو شود؛ به مدت دو هفته متوالی تعطیلات قایقرانی محلی
[ترجمه گوگل]فقط یک هفته بادگیر یا راه رفتن ممکن است رزرو شود؛ برای دو هفته متوالی کتاب تعطیلات قایقرانی محلی
5. Thou art the solitary wayfarer in this deserted street.
[ترجمه ترگمان]تنها راه گذر در این خیابان متروک است
[ترجمه گوگل]شما در این خیابان بی رحم راه های انفرادی دارید
6. The physicians at first laughed at the unknown wayfarer.
[ترجمه ترگمان]پزشکان ابتدا به این مسافر ناشناس خندیدند
[ترجمه گوگل]پزشکان در ابتدا در مسیر ناشناخته خندیدند
7. The thirsty wayfarer was glad to find a fresh spring near the road.
[ترجمه ترگمان]راه گذر تشنه یک چشمه تازه در کنار جاده بود
[ترجمه گوگل]مسیریابی تشنگی با خوشحالی به پیدا کردن بهار تازه در نزدیکی جاده خوش آمد گفت
8. It was the wayfarer whom we have seen wandering about in search of shelter.
[ترجمه ترگمان]مسافری است که ما در جستجوی پناهگاهی کمین کرده ایم
[ترجمه گوگل]این راهپیمایی بود که ما در جستجوی پناهگاه دیدیم
9. It was difficult to encounter a wayfarer of more wretched appearance.
[ترجمه ترگمان]برخورد با یک مسافر دیگر دشوار بود
[ترجمه گوگل]دشوار است با یک راهکار ظاهری خشن تر روبرو شویم
10. The wayfarer was lean and keen - featured, and somewhat bowed at the shoulders.
[ترجمه ترگمان]این مسافر لاغر و نازک بود و در حالی که اندکی به شانه های او خم شده بود، خم شد
[ترجمه گوگل]طرفداران لاغر و مشتاق - برجسته، و تا حدودی در شانه های پوشیده بود
11. We've planted every kind of native tree you could think of in a hedge, including crab apple and wayfarer tree.
[ترجمه ترگمان]ما هر نوع درختی را که می توانید در یک حصار، از جمله سیب خرچنگ و درخت wayfarer، در نظر بگیرید، کار کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما هر گونه درختی بومی را که می توان در حوضچه ای از جمله سیب خرچنگ و درخت خیابانی فکر کرد، کاشته است
12. And he lifted up his eyes and saw the wayfarer in the square of the city.
[ترجمه ترگمان]و چشمان خود را بلند کرد و راه گذر را در میدان شهر دید
[ترجمه گوگل]و او چشمانش را بلند کرد و راهرو را در میدان شهر دید