کلمه جو
صفحه اصلی

watchfulness


معنی : دقیق، مراقبت، هشیاری، پاسداری
معانی دیگر : watchful مواظب، مراقب، پاسدار، بی خواب

انگلیسی به فارسی

( watchful ) مواظب، مراقب، پاسدار، بی خواب، دقیق،هشیاری، مراقبت


مراقب بودن، هشیاری، پاسداری، مراقبت، دقیق


انگلیسی به انگلیسی

• alertness, vigilance; carefulness, caution

مترادف و متضاد

دقیق (اسم)
watchfulness

مراقبت (اسم)
attention, care, contemplation, tendance, vigilance, meditation, surveillance, watch, guarding, watchfulness, observation, concentration, look-out

هشیاری (اسم)
awareness, sharpness, watchfulness, sobriety

پاسداری (اسم)
watch, watchfulness, patrol

جملات نمونه

1. Their watchfulness is also dramatically increased, so that they can make maximum use of their excellent sense of vision.
[ترجمه ترگمان]مراقبت آن ها نیز به طور چشمگیری افزایش می یابد، به طوری که آن ها بتوانند حداکثر استفاده از حس عالی آن ها را به کار ببرند
[ترجمه گوگل]حساسیت آنها نیز به طرز چشمگیری افزایش یافته است، به طوری که آنها می توانند حداکثر استفاده از دید عالی خود را

2. The escort and the universal watchfulness had completely isolated him.
[ترجمه ترگمان]اسکورت و هشیاری همگانی او را از هم جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]اسکورت و مراقبت جهانی او را کاملا از بین برد

3. Pastoral Crosier - The emblem of a shepherd's watchfulness over his flock, and denotes episcopal jurisdiction and authority.
[ترجمه ترگمان]Crosier معنوی - نماد مراقبت چوپانی از گله اش می شود و صلاحیت و اختیارات اسقفان را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]Crosier Pastoral - نماد مراقبت شبان در مورد گله او، و نشان دهنده صلاحیت و اقتدار اسقفی است

4. There is a watchfulness for the loneliness to reveal itself.
[ترجمه ترگمان]مراقبت از تنهایی برای آشکار شدن خود وجود دارد
[ترجمه گوگل]مراقبت برای تنهایی به خودی خود وجود دارد

5. Wakefulness, watchfulness, and bellicosity make a good hunter.
[ترجمه ترگمان]مراقبت، مراقبت و bellicosity یک شکارچی خوب است
[ترجمه گوگل]بیداری، مراقب بودن و نزاع باعث شکارچی خوب می شود

6. Your watchfulness alone ought to be enough to make people back off.
[ترجمه ترگمان]مراقبت تو باید کافی باشه که مردم رو عقب بندازی
[ترجمه گوگل]احتیاط شما فقط باید به اندازه کافی برای خاموش کردن مردم باشد

7. A due watchfulness on the movements of the enemy was maintained.
[ترجمه ترگمان]مراقبت دقیقی از حرکات دشمن حفظ شد
[ترجمه گوگل]مراقب توجه به حرکات دشمن حفظ شد

8. The emblem of a shepherd's watchfulness over his flock, and denotes episcopal jurisdiction and authority.
[ترجمه ترگمان]مراقبت یک چوپان بر گله او، و بیانگر صلاحیت و اختیارات اسقفان است
[ترجمه گوگل]علامت مراقبت شبان در مورد گله او، و صلاحیت و اقتدار اسقفی را نشان می دهد

9. Purists conceived of masculinity as a never-ending battle, requiring constant watchfulness and careful supervision.
[ترجمه ترگمان]purists به مردانگی به عنوان یک نبرد پایان ناپذیر فکر می کرد و مستلزم مراقبت مداوم و نظارت دقیق بود
[ترجمه گوگل]Purists درمورد مردانگی به عنوان یک نبرد بی پایان، مستلزم مراقبت مستمر و نظارت دقیق است

10. These are not the only points to which you look for vigilant watchfulness.
[ترجمه ترگمان]این تنها امتیازی نیست که شما برای مراقبت هشیار خود به آن نگاه می کنید
[ترجمه گوگل]این ها تنها نقاطی نیستند که شما به مراقب هوشیار نگاه می کنید

11. His whole life hung on these two words : watchfulness and supervision.
[ترجمه ترگمان]تمام زندگیش روی این دو کلمه متمرکز شده بود: مراقبت و مراقبت
[ترجمه گوگل]تمام عمر او در این دو کلمه احتیاط و نظارت بود

12. The typical expression of the breed is one of watchfulness.
[ترجمه ترگمان]حالت معمول این نژاد یک نوع مراقبت است
[ترجمه گوگل]بیان معمول این نژاد یکی از مراقبتی است

13. The State Department said we preferred a peaceful solution, and our ambassador to South Korea, Jim Laney, described our position as one of watchfulness, firmness, and patience.
[ترجمه ترگمان]وزارت امور خارجه گفت که ما یک راه حل صلح آمیز را ترجیح می دهیم و سفیر ما در کره جنوبی، جیم Laney، موقعیت ما را به عنوان یکی از مراقبت، ثبات و صبر توصیف کرد
[ترجمه گوگل]وزارت امور خارجه گفت که ما یک راه حل صلح آمیز را ترجیح دادیم و سفیر ما در کره جنوبی، جیم لانی، موقعیت ما را به عنوان یکی از مراقب، استحکام و صبر بیان کرد

پیشنهاد کاربران

مراقبت
مواظبت


کلمات دیگر: