کلمه جو
صفحه اصلی

aaron


اسم خاص مذکر، هارون برادر موسی

انگلیسی به فارسی

هارون برادر موسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: according to the Old Testament, the older brother of Moses and the first high priest of the Hebrew nation.

• male first name; family name; older brother of moses, first high priest of the hebrews (biblical)

جملات نمونه

1. Sarah slapped Aaron across the face.
[ترجمه ترگمان] سارا \"به صورت\" آرون \"سیلی زد\"
[ترجمه گوگل]سارا هارون را در سراسر صورت لرزاند

2. Aaron Copland was an energetic promoter of American music.
[ترجمه ترگمان]آرون Copland یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود
[ترجمه گوگل]آرون کوپلات یک پرورش دهنده پر انرژی از موسیقی آمریکایی بود

3. The abstract graffiti of Aaron Siskind was done first by Weston.
[ترجمه ترگمان]اولین کاری که توسط وستون توسط وستون در ابتدا انجام شد
[ترجمه گوگل]گرافیت انتزاعی Aaron Siskind ابتدا توسط وستون انجام شد

4. Aaron seemed like a normal active baby until he was about ten months old.
[ترجمه ترگمان]آ سون تا ده ماه دیگر مثل یک بچه فعال و سرزنده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]آرون به نظر می رسید مانند یک کودک فعال عادی تا زمانی که او حدود ده ماه داشت

5. Aaron sat on the roof and stared at the sky.
[ترجمه ترگمان]آرن روی بام نشست و به آسمان خیره شد
[ترجمه گوگل]هارون روی سقف نشسته و به آسمان نگاه کرد

6. Aaron Hammon is a recovering speed freak; he has carried a torch for the drug methamphetamine since childhood.
[ترجمه ترگمان]آرون Hammon یه دیوونه recovering که بعد از دوران کودکی یه مشعل برای تولید مواد تولید کرده
[ترجمه گوگل]آرون هامون یک عجله سرعت بازیابی است؛ او از دوران کودکی متامفتامین دارویی داشته است

7. Then Hank Aaron hit his first home run in an All-Star Game.
[ترجمه ترگمان]بعدش هنک، \"هنک\" اولین کسی بود که اولین بار تو بازی \"استار ترک\" رفت
[ترجمه گوگل]سپس هانک آرون اولین اجرای خانه خود را در یک بازی تمام ستاره تجربه کرد

8. Aaron spilled all the popcorn on the floor.
[ترجمه ترگمان] آرون همه ذرت بو داده رو زمین ریخته
[ترجمه گوگل]هارون تمام پاپ کورن را روی زمین ریخت

9. Aaron Spelling has produced numerous hit TV shows.
[ترجمه ترگمان]آرون دیکته نمایش بسیاری از نمایش های تلویزیونی را تولید کرده است
[ترجمه گوگل]آرون اسپلدون چندین نمایش تلویزیونی را تولید کرده است

10. She was responsible for raising her baby brother Aaron.
[ترجمه ترگمان]اون مسئول بزرگ کردن برادرش \"آرون\" بود
[ترجمه گوگل]او مسئول افزایش برادر عزیز آرون بود

11. (Aaron will finally be earning some more money.
[ترجمه ترگمان](آرون نهایتا مقداری پول دیگر به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل](هارون در نهایت درآمد بیشتری کسب خواهد کرد

12. (Moses' staff changed into a snake when Aaron threw it to the ground before Pharaoh.
[ترجمه ترگمان](موسی)هنگامی که آرون آن را قبل از فرعون به زمین انداخت، به یک مار تبدیل شد
[ترجمه گوگل](کارکنان موسی، هنگامی که هارون آن را پیش از فرعون به زمین انداخت، به یک مار تبدیل شد

13. (In an elaborate and impressive ritual Aaron and his sons are instituted to the priesthood.
[ترجمه ترگمان](آرون و پسرانش در یک مراسم استادانه و با ابهت، برای کشیش شدن وضع شده اند
[ترجمه گوگل](در یک آیین دقیق و قابل توجه، هارون و پسرانش به وطن احترام می گذارند

14. (Special attention was given to the omnipresent Aaron Spelling.
[ترجمه ترگمان](توجه خاصی به املا حاضر در همه جا داده شد
[ترجمه گوگل](توجه ویژه به Aaron Spelling همه جا حاضر بود

15. (The list also includes Hank Aaron and Roberto Clemente.
[ترجمه ترگمان](این فهرست شامل هنک آرون و روبرتو Clemente می باشد
[ترجمه گوگل](این فهرست همچنین شامل هانک آرون و روبرتو کلمنته است

پیشنهاد کاربران

هارون
هارون برادر موسی


کلمات دیگر: