کلمه جو
صفحه اصلی

waster


معنی : مصرف
معانی دیگر : ولخرج، مسرف، متلف، هدر دهنده

انگلیسی به فارسی

مصرف


هدر، مصرف


انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that wastes; squanderer, spendthrift
if you refer to someone as a waster, you mean that they are lazy and spend their time and money on foolish things; an informal word.

مترادف و متضاد

مصرف (اسم)
expenditure, use, utilization, expense, consumption, waster, expenditures, expenses

جملات نمونه

1. This project is nothing but a money waster.
[ترجمه نیوشا زرگری] این پروژه چیزی به جز هدر دادن پول نیست
[ترجمه ترگمان]این پروژه چیزی نیست جز پول نقد
[ترجمه گوگل]این پروژه چیزی جز پول خرابکارانه نیست

2. He's a time waster.
[ترجمه ترگمان]الان وقت تلف کردنه
[ترجمه گوگل]او یک زمان هدر رفته است

3. Waster and the beggars scorned poor food and demanded better, fine bread instead of that with beans in it and well-cooked meat.
[ترجمه ترگمان]waster و گداها غذای تهیدستان را تحقیر می کردند و به جای آن با لوبیا در آن و گوشت خوب نان می خوردند
[ترجمه گوگل]وستر و گداها مواد غذایی فقیر را تحقیر می کردند و به جای اینکه با لوبیا در آن و گوشت به خوبی پخته شوند بهتر از نان خوب خواستند

4. Unfortunately, he turned out to be a waster and dissipated his fortune before dying young.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، او قبل از این که جوان بمیرد، ثروتش را از بین برده بود
[ترجمه گوگل]متأسفانه، او تبدیل به یک هدر شد و ثروت خود را از بین بردن قبل از مرگ جوان

5. According to to deal with the waster and scrap.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این که با the و scrap سر و کار داشته باشم
[ترجمه گوگل]با توجه به برخورد با هدر و ضایعات

6. The wet-blue waster water has definite anoxygenic resolvability, which is fit for method of aerobic.
[ترجمه ترگمان]آب waster آبی - آبی anoxygenic resolvability دارد که مناسب روش of است
[ترجمه گوگل]آب آشامیدنی مرطوب دارای حلالیت پذیری آنوکسیژنیک است که مناسب برای روش هوازی است

7. A huge time waster is people who continue to fight losing battles.
[ترجمه ترگمان]یک زمان بسیار بزرگ، مردمی هستند که به مبارزه با از دست دادن نبردها ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]زمان عجیب و غریب عظیم، افرادی هستند که همچنان به مبارزه با شکستن جنگ ادامه می دهند

8. City sculptures are certainly not a money waster.
[ترجمه ترگمان]مجسمه های شهر قطعا پول نقد نیستند
[ترجمه گوگل]مجسمه های شهر قطعا پول نداشتن است

9. The waster products are dumped into the boxes.
[ترجمه ترگمان]محصولات waster به داخل جعبه ها ریخته می شوند
[ترجمه گوگل]محصولات نابود شده به جعبه ها ریخته می شود

10. Shrinkage and dispersed shrinkage are the special waster of ductile iron.
[ترجمه ترگمان]انقباض و انقباض پراکنده، the ویژه ای از آهن داکتیل است
[ترجمه گوگل]انقباض و انقباض پراکنده از بین میرود

11. Let s not waster our time arguing about it.
[ترجمه ترگمان]بیا وقت بحث کردن درباره آن را تلف نکنیم
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که وقت خود را در مورد آن بحث کنیم

12. The treatment of sulfanilamide waster water by means of SBR ( Sequencing Batch Reactor ) has been studied.
[ترجمه ترگمان]روش تصفیه آب sulfanilamide با استفاده از SBR، مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]درمان با آب سولفانیلامید با استفاده از SBR (sequencing batch reactor) مورد بررسی قرار گرفته است

13. Legislate to control the pour of waster water.
[ترجمه ترگمان]legislate برای کنترل ریزش آب waster
[ترجمه گوگل]قوانین برای کنترل برداشتن آب از دست رفته

14. Surfing the Internet is fun, but it's also a time waster.
[ترجمه ترگمان]در حال موج سواری، اینترنت سرگرم کننده است، اما همچنین زمان waster است
[ترجمه گوگل]گشت و گذار در اینترنت سرگرم کننده است، اما این نیز یک زمان هدر رفتن است

پیشنهاد کاربران

ضایعات


کلمات دیگر: