کلمه جو
صفحه اصلی

baby carriage


(امریکا) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار بچه (baby buggy هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) کالسکه‌ی بچه، صندلی چرخ‌دار بچه (baby buggy هم می‌گویند)


کالسکه کودک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, four-wheeled carriage used to push a baby around in; perambulator.

• stroller, wheeled carriage for babies
a baby carriage is the same as a baby buggy; used in american english.

جملات نمونه

1. A charred baby carriage still stood on the altar steps, exactly where it had been found after the massacre.
[ترجمه ترگمان]هنوز یک کالسکه بچه سوخته هنوز روی پلکان محراب قرار داشت، درست همان جایی که بعد از کشتار در آن پیدا شده بود
[ترجمه گوگل]حامل کفش کوچک هنوز روی گنبد قرقره ایستاده بود، دقیقا همان جایی که بعد از قتل عام پیدا شد

2. A baby carriage was overturned, and a heavy rain of black ash descended for a long while afterward.
[ترجمه ترگمان]کالسکه بچه واژگون شد و بارانی سنگین از خاکستر سیاه برای مدتی بعد از آن پایین آمد
[ترجمه گوگل]یک واگن برفی لغو شد و باران سنگین خاکستر سیاه به مدت طولانی فرود آمد

3. She walked out of the door pushing the baby carriage in front of her.
[ترجمه ترگمان]از در بیرون رفت و کالسکه بچه را جلو کشید
[ترجمه گوگل]او از درب خارج شد و صندلی بچه را در مقابل او گذاشت

4. Mike: You haven't bought a baby carriage yet Maybe I can help.
[ترجمه ترگمان]تو هنوز یه کالسکه بچه نخریدی شاید بتونم کمک کنم
[ترجمه گوگل]مایک: شما کالسکه بچه خریداری نکرده اید شاید شاید بتوانم کمک کنم

5. Where did you buy the baby carriage?
[ترجمه ترگمان]کالسکه بچه رو از کجا خریدی؟
[ترجمه گوگل]کالسکه نوزاد را خریداری کردید

6. We have sales promotion on the baby carriage. Think about it.
[ترجمه ترگمان]ما در کالسکه بچه یک ترفیع فروش داریم در موردش فکر کن
[ترجمه گوگل]ما ارتقاء فروش در کالسکه بچه داریم  در مورد آن فکر کنید

7. Ti is our classic, hand - built baby carriage that incorporates iconic style with luxurious design.
[ترجمه ترگمان]تی تی تی تی تی تی تی تی تی تی
[ترجمه گوگل]تی کلاسیک، کابین بچه ساخته شده است که دارای سبک نمادین با طراحی لوکس است

8. Two women tore the nylons I was wearing - really good ones - another dragged a baby carriage across my ninety-dollar shoes.
[ترجمه ترگمان]دو زن من را پاره کردند - واقعا بچه های خوبی بودم - یکی دیگر یک کالسکه بچه را روی کفش های نود دلاری من کشیده بود
[ترجمه گوگل]دو زن نایلونهایی را که من پوشانده بود پوشانده بودم - واقعا عالی بود - یکی دیگر از صندلی های بچه ای را در سراسر کفش های نود و دومی خود کشید

9. Now she is walking toward him, half a block away, pushing a baby carriage.
[ترجمه ترگمان]حالا او دارد به طرف او می رود، نصف یک بلوک آن طرف تر، یک کالسکه بچه را هل می دهد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او به سمت او می رود، نیم بلوک دور، فشار دادن یک کالسکه بچه

10. Death raced downstairs and out the front door to look in the baby carriage under the cherry tree.
[ترجمه ترگمان]مرگ به سرعت از پله ها پایین رفت و از در جلویی بیرون رفت تا به کالسکه بچه در زیر درخت گیلاس نگاه کند
[ترجمه گوگل]مرگ در طبقه پایین و خارج از در ورودی به کالسکه نوزاد در زیر درخت گیلاس حرکت کرد

پیشنهاد کاربران

روروک

مثال :
Michael is crying , put him in the baby carriage
. please

مایکل داره گریه میکنه لطفا بزارش داخل روروک . . .

اگه دنبال یادگیری لغات و اصطلاحات بیشتر همراه با مثال هستید لطفا به کانال اینستاگرام من سر بزنید ممنونم 😉
languageyar @



کالسکه بچه


کلمات دیگر: