کلمه جو
صفحه اصلی

yonder


معنی : واقع در انجا، دور، ان، آنجا، انسو، انطرف
معانی دیگر : (با: the) دورتر، در فاصله ی بیشتر، آن طرف تر، آن سو، آن محل

انگلیسی به فارسی

انجا، انسو، انطرف، واقع در انجا، دور


در اینجا، انسو، ان، آنجا، انطرف، دور، واقع در انجا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) somewhat distant but usu. within sight.

- that yonder pine
[ترجمه ترگمان] که آن چوب کاج است
[ترجمه گوگل] آن کاج است
قید ( adverb )
• : تعریف: (informal) in or at a specified place.

- He lives yonder.
[ترجمه ترگمان] آنجا زندگی می کند
[ترجمه گوگل] او زندگی می کند

• over there, hither (archaic)
over there; hither (archaic)
yonder means over there; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

واقع در انجا (صفت)
yonder

دور (قید)
around, away, aloof, nowhere near, yonder

ان (قید)
yonder, yon

آنجا (قید)
yonder, thither, there

انسو (قید)
yonder, there

انطرف (قید)
without, yonder, there

faraway


Synonyms: away, beyond, distant, farther, further, remote, yon


Antonyms: close, near, nearby


جملات نمونه

1. at the end of that road yonder
در انتهای جاده ای که در آنجا قرار دارد

2. a meadow bordered the river on the yonder side
مرغزاری از آن سو با رودخانه هم مرز بود.

3. Yonder stands an oak.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک بلوط است
[ترجمه گوگل]Yonder بلوط را خرد می کند

4. He has walked to yonder hill.
[ترجمه ترگمان]به طرف آن تپه رفته
[ترجمه گوگل]او به تپه یونایتد راه یافته است

5. Whose is that farm over yonder?
[ترجمه ترگمان]این مزرعه که اونجاست مال کیه؟
[ترجمه گوگل]چه مزرعه ای بیش از این است؟

6. Yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه ترگمان]آن جا یک بامداد تازه و باشکوه را می شکند
[ترجمه گوگل]Yonder یک صبح جدید و شکوه را از بین می برد

7. Now look yonder, just beyond the wooden post there.
[ترجمه ترگمان]حالا آنجا را نگاه کن، درست پشت آن تیر چوبی
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نگاه کن، فقط فراتر از پست چوبی وجود دارد

8. Let's rest under yonder tree.
[ترجمه ترگمان]بگذار زیر آن درخت استراحت کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید استراحت کنیم درخت درختی

9. My husband, John, is out yonder a ways.
[ترجمه ترگمان]شوهرم، جان، از آن طرف است
[ترجمه گوگل]شوهر من، جان، راه دیگری دارد

10. The big lake yonder at the foot of the rounded mountains is Webb Lake.
[ترجمه ترگمان]دریاچه بزرگ آن طرف در پای کوه گرد، دریاچه وب است
[ترجمه گوگل]دریاچه بزرگ در پای کوههای گرد شده دریاچه وب است

11. I can still smell the ears roasting yonder where the Pauls and Sixo was.
[ترجمه ترگمان]هنوز می توانم گوش ها و yonder را که the و Sixo در آن است استشمام کنم
[ترجمه گوگل]من هنوز هم می توانم بوی گوش بوی خود را جایی که Pauls و Sixo بود

12. Up from yonder cottage goes a sleepy smoke.
[ترجمه ترگمان]از آن طرف کلبه دود sleepy می آید
[ترجمه گوگل]از کلبه یونایتد دود خواب آلود است

13. Many a night from yonder ivied casement, ere I went to rest.
[ترجمه ترگمان]شب بسیار زیادی از آن پنجره پوشیده از پاپیتال ایستاده بودم، پیش از آن که به استراحت برسم
[ترجمه گوگل]بسیاری از شبها از منزل به من زنگ زدند، و من به استراحت رفتم

14. There is snow on the yonder side of the mountains.
[ترجمه ترگمان]در آن طرف کوه ها برف هست
[ترجمه گوگل]برف در کنار یک کوه وجود دارد

15. What light through yonder window breaks?
[ترجمه ترگمان]چه نوری در آن پنجره می شکند؟
[ترجمه گوگل]چه رنگی از طریق پنجره یندر شکسته می شود؟

A meadow bordered the river on the yonder side.

مرغزاری از آن سو با رودخانه هم‌مرز بود.


at the end of that road yonder

در انتهای جاده‌ای که در آنجا قرار دارد


پیشنهاد کاربران

Beyond
Further
آنسو
آنطرف


کلمات دیگر: