1. he knew how to weasel out of his promises
او می دانست چگونه با لطائف الحیل خلف وعده کند.
2. When the weasel and the cat make a marriage, it is a very ill presage.
[ترجمه ترگمان]وقتی که راسو و گربه با هم ازدواج کنند، این a از میان می رود
[ترجمه گوگل]هنگامی که گربه و گربه یک ازدواج را از دست می دهند، این یک بیماری بسیار بد است
3. The weasel is a very pretty little creature.
[ترجمه ترگمان]راسو موجود بسیار کوچکی است
[ترجمه گوگل]ماجراجویی یک موجود بسیار کوچکی است
4. Don't use an excuse to weasel out this job.
[ترجمه ترگمان]از بهانه ای برای خروج از این شغل استفاده نکن
[ترجمه گوگل]از این بهانه برای استفاده از این شغل استفاده نکنید
5. He's now trying to weasel out of our agreement.
[ترجمه ترگمان]اون الان داره سعی می کنه که از توافقمون خارج بشه
[ترجمه گوگل]او اکنون سعی دارد از توافقنامه ما خلاص شود
6. He's trying to figure out a way to weasel out of the deal.
[ترجمه ترگمان]داره سعی می کنه یه راهی پیدا کنه که از معامله فرار کنه
[ترجمه گوگل]او سعی دارد راهی برای بیرون آمدن از معامله پیدا کند
7. He's now in court trying to weasel out of $25 million in debts.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در دادگاه سعی دارد تا ۲۵ میلیون دلار قرض کند
[ترجمه گوگل]او اکنون در دادگاه است که تلاش دارد 25 میلیون دلار پول بدهد
8. He savoured the weasel on his palate for seconds, and then breathed her into his lungs.
[ترجمه ترگمان]او برای چند ثانیه از راسو لذت می برد و بعد او را به ریه های خودش فرو می برد
[ترجمه گوگل]او چند ثانیه صبر کرد و صدای او را در گوشش گذاشت و سپس او را به ریه هایش نفوذ کرد
9. Fife is now in court trying to weasel out of $25 million in debts.
[ترجمه ترگمان]فایف در حال حاضر می کوشد تا ۲۵ میلیون دلار بدهی خود را بپردازد
[ترجمه گوگل]فیفا در حال حاضر در دادگاه است که سعی دارد 25 میلیون دلار از بدهی ها را از آن خود کند
10. Methinks it is like a weasel.
[ترجمه ترگمان]گمان می برم مثل راسو باشد
[ترجمه گوگل]Methinks آن را مانند یک شبیه ساز است
11. I can't remember ever bolting a weasel from a rabbit warren.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یادم نمی اید که یک راسو از یک خرگوش لانه خرگوش ها را چفت کرده باشم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به یاد داشته باشم که یک خرگوش از یک خرگوش
12. As he passed, Weasel gave the newspaper a kick with the toe of his Doc Martens.
[ترجمه ترگمان]در همان حال که از کنارش می گذشت، وی لر با نوک انگشت پای دکتر Martens لگدی به روزنامه زد
[ترجمه گوگل]همانطور که گذشت، ویزل روزنامه را با انگشت او به دکتر مارپنز داد
13. Weasel turned and grinned expectantly at his companion, who grunted and handed over a coin from his pouch.
[ترجمه ترگمان]وی لر سرش را برگرداند و امیدوارانه به پهلو نشین خود نگاه کرد، که زیر لب غرغری کرد و سکه را از کیفش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]شگفت زده شد و به همراه همسرش انتظار داشت که از کیسه ی خود سکه را برداشت و به او داد
14. Weasel, whipped in a taut ball of his longing licked Hilde's obstinate body with yellow gazes.
[ترجمه ترگمان]وی لر که در یک توپ سفت و سخت اشتیاق او را با چشمان زردش تکان می داد، شلاق را لیسید
[ترجمه گوگل]شلاق زدن، در یک توپ ضعیف از خستگی خود را لخت هیدل بدن مشتاق با زنگ زرد
15. He tried to weasel out of his responsibilities [ promise ].
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد که از مسئولیت های خودش استفاده کنه
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از مسئولیت هایش کاسته شود