کلمه جو
صفحه اصلی

abashedly


ازروی شرمندگی، بطوردست پاچگی

انگلیسی به فارسی

خسته کننده


انگلیسی به انگلیسی

• with embarrassment, in a disconcerted manner

جملات نمونه

1. she said abashedly . . .
او با کم رویی گفت . . .


کلمات دیگر: