کلمه جو
صفحه اصلی

washing machine


معنی : ماشین لباسشویی
معانی دیگر : ماشین رختشویی

انگلیسی به فارسی

ماشین رختشویی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine, now usu. automatic, that washes laundry.

• machine for washing clothes
a washing machine is a machine that washes clothes.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ماشین شستشوی کالای نساجی - ماشین لباسشویی

مترادف و متضاد

ماشین لباسشویی (اسم)
washer, washing machine

جملات نمونه

1. We run the washing machine at night because off-peak electricity is much cheaper.
[ترجمه Z.y] ما ماشین لباسشویی را در شب روشن میکنیم چون ساعت پیک بارنیست و برق ارزان تر است
[ترجمه ترگمان]ما ماشین لباس شویی را در شب اجرا می کنیم چون برق بسیار بسیار ارزان تر است
[ترجمه گوگل]ما ماشین لباسشویی را در شب اجرا می کنیم، چون برق خارج از اوج بسیار ارزان تر است

2. Be careful not to overload the washing machine.
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که ماشین لباسشویی را از دست ندهید

3. A washing machine is run by a small electric motor.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی با یک موتور الکتریکی کوچک اداره می شود
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی توسط یک موتور الکتریکی کوچک اجرا می شود

4. Is the washing machine working now?
[ترجمه ترگمان]الان ماشین لباسشویی داره کار می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا ماشین لباسشویی اکنون کار می کند؟

5. The washing machine has gone phut.
[ترجمه ترگمان]ماشین رخت شویی خراب شده است
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی فته کرده است

6. Our washing machine has broken; I'll ring the electrician.
[ترجمه ااااا] ماشین لباسشویی خرابه، می خوام زنگ بزنم به برقکار
[ترجمه ترگمان]ماشین لباسشویی ما شکسته، از برق کار زنگ می زنم
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما شکسته است من برق را حلقه می کنم

7. Throw your dirty clothes in the washing machine.
[ترجمه ترگمان]لباسات رو بنداز تو ماشین لباسشویی
[ترجمه گوگل]لباس های کثیف خود را در ماشین لباسشویی بکشید

8. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی به طور کامل در روز پنج شنبه توقیف شد

9. Don't overload the washing machine, or it won't work properly.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد ماشین لباس شویی را بار نکنید، یا به درستی کار نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی را بیش از حد بار نکنید و یا کار درستی انجام نخواهد شد

10. When our washing machine broke, our neighbours let us use theirs.
[ترجمه ترگمان]وقتی که ماشین لباس شویی شروع شد، همسایگانش به ما اجازه دادند از آن ها استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماشین لباسشویی ما شکست خورد، همسایگان ما اجازه دادند از آنها استفاده کنند

11. She dismantled the washing machine to see what the problem was, but couldn't put it back together again.
[ترجمه ترگمان]او ماشین لباس شویی را از بین برد تا ببیند مشکل چیست، اما نتوانست دوباره آن را کنار هم بگذارد
[ترجمه گوگل]او ماشین لباسشویی را برداشت تا مشکل را ببیند، اما دوباره نمی توانست دوباره آن را بپوشاند

12. Our washing machine broke down yesterday and flooded the kitchen.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی دیروز غروب کرده و آشپزخانه را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی ما روز گذشته را شکست و آشپزخانه را آب گرفت

13. The washing machine agitates the clothes.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی لباس ها را تمیز می کند
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی لباس ها را تحریک می کند

14. The mechanism for locking the door of the washing machine is childproof.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم قفل کردن در ماشین لباس شویی childproof است
[ترجمه گوگل]مکانیسم قفل کردن درب ماشین لباسشویی کودک است

15. A pile of dirty clothes lay by the washing machine.
[ترجمه ترگمان]توده ای از لباس های کثیف روی ماشین لباس شویی افتاده بود
[ترجمه گوگل]شمع لباس های کثیف توسط ماشین لباسشویی

پیشنهاد کاربران

ماشین شست و شو

ماشین لباسشویی

لباس شویی

my mom buys a new washing machine
یه جمله از washing machine

Have to معنی:باید❤️💜🧡💛💚💙


کلمات دیگر: