کلمه جو
صفحه اصلی

wham


معنی : ضرب، صدای تصادم، صدای بهم خوردن اجسام جامد، با تصادم ایجاد صدا کردن
معانی دیگر : (صدای ضربه یا انفجار) بنگ، دنگ

انگلیسی به فارسی

صدای تصادم، صدای بهم خوردن اجسام جامد، با تصادم ایجاد صدا کردن


بله، ضرب، صدای تصادم، صدای بهم خوردن اجسام جامد، با تصادم ایجاد صدا کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the loud noise made by a hard blow, heavy falling object, or explosion.
مشابه: thump

- We heard the wham of the bat as it hit the ball outside the park.
[ترجمه ترگمان] ما صدای خفاش ها را شنیدیم که به توپ خارج از پارک برخورد کرد
[ترجمه گوگل] ما شلوغی از خفاش را شنیدیم که توپ را در خارج از پارک قرار داد
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to imitate the sound of a such a noise.

- Wham! The wrecking ball blasted right through the wall!
[ترجمه ترگمان] ! تق صدای اصابت گلوله از دیوار به گوش رسید!
[ترجمه گوگل] وام! توپ از بین رفته به سمت راست از طریق دیوار بریده شد!
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: whams, whamming, whammed
• : تعریف: to strike, land with an impact, or explode loudly.

• (slang) loud noise (from impact)
strike, hit powerfully; slam; make a slamming noise
you use wham to indicate that something such as a punch, kick, or idea happens suddenly or forcefully; an informal word.

مترادف و متضاد

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

صدای تصادم (اسم)
grate, wham

صدای بهم خوردن اجسام جامد (اسم)
wham

با تصادم ایجاد صدا کردن (فعل)
wham

جملات نمونه

1. Wham! The car hit the wall.
[ترجمه ترگمان]! تق اتومبیل به دیوار اصابت کرد
[ترجمه گوگل]وام! ماشین به دیوار برخورد کرد

2. Life is going along nicely and then, wham, you lose your job.
[ترجمه ترگمان]زندگی خوب پیش می رود و بعد، خوب، کارتان را از دست می دهید
[ترجمه گوگل]زندگی به خوبی روی می دهد و بعد، شام، کار خود را از دست می دهید

3. Then I met someone and wham, bam, I was completely in love.
[ترجمه ترگمان]بعدش با یه نفر آشنا شدم و بوم، یهو عاشق شدم
[ترجمه گوگل]سپس فردی را ملاقات کردم و بم، بم، کاملا در عشق بودم

4. Everything was fine until, wham, the wire snapped.
[ترجمه ترگمان]همه چیز مرتب بود و بعد سیم قطع شد
[ترجمه گوگل]همه چیز خوب بود، هرچند که سیم خورد

5. Here the big trucks roared, wham, and inside two minutes one of them cranked to a stop for me.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، ماشین بزرگ می غرید و تلق تلق می کرد و دو دقیقه بعد یکی از آن ها جلوی من توقف می کرد
[ترجمه گوگل]در اینجا کامیون های بزرگ رنج می برند، wham، و در داخل دو دقیقه یکی از آنها برای توقف به من مانده است

6. I moved slightly, and wham, the bear hit me again.
[ترجمه ترگمان]کمی تکان خوردم و بعد، خرس دوباره به من ضربه زد
[ترجمه گوگل]کمی منتقل کردم و شام، خرس دوباره به من حمله کرد

7. Wham 0's bookkeeper could not keep up with the production figures.
[ترجمه ترگمان]یک دفتردار ۰ s نمی تواند با ارقام تولید ادامه دهد
[ترجمه گوگل]حسابدار Wham 0 نمیتواند با ارقام تولید هماهنگ باشد

8. There you are driving along and wham! You hit a pothole.
[ترجمه ترگمان]! اینجایی که داری رانندگی می کنی و شترق تو یه چاله افتادی
[ترجمه گوگل]در آنجا رانندگی می کنید و شام! شما ضربه ای گلوله زدید

9. Wham - o's new toy was christened the hula hoop.
[ترجمه ترگمان]\/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه گوگل]Wham - اسباب بازی جدید او حلقه hula chalced بود

10. Wham! He slipped and fell.
[ترجمه ترگمان]! تق لیز خورد و افتاد
[ترجمه گوگل]وام! او تضعیف شد و سقوط کرد

11. The boys in the cartoon were punching each other - wham, zap!
[ترجمه ترگمان]بچه ها کارتون داره با مشت به هم مشت می زنه
[ترجمه گوگل]پسرها در کارتون یکدیگر را مشت زده بودند - بله، زاپ!

12. The door struck him in the face with a terrific wham.
[ترجمه ترگمان]در با صدای مهیبی به صورتش خورد
[ترجمه گوگل]درب او را با چهره ای فوق العاده شگفت زده کرد

13. With the windows all boarded up, that little box went up in a big wham.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه پنجره ها را تخته کوب کرده بودند، آن جعبه کوچک با صدای مهیبی از جا بلند شد
[ترجمه گوگل]با پنجره هایی که روی هم رفته بودند، جعبه کوچکی در یک شوم بزرگ افتاد

14. So, he mixed them up with some Avery Island salt, vinegar, other peppers and wham! Tabasco sauce was born.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او آن ها را با مقداری نمک و سرکه و دیگر فلفل و wham مخلوط کرد سس Tabasco به دنیا اومد
[ترجمه گوگل]بنابراین، او با برخی از نمک جزایر اوی، سرکه، فلفل دیگر و wham را مخلوط کرد! سس تاباسکو متولد شد


کلمات دیگر: