کلمه جو
صفحه اصلی

back talk


(عامیانه) پیش جوابی، گستاخی، حاضرجوابی، پیش جوابی

انگلیسی به فارسی

پیش‌جوابی، گستاخی، حاضرجوابی


حرف زدن، پیش جوابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: insolent replies or retorts; impudence.
مشابه: insolence
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: back-talks, back-talking, back-talked
• : تعریف: (informal) to answer in an insolent manner.

- a child who back-talks
[ترجمه ترگمان] کودکی که حرف می زند -
[ترجمه گوگل] یک کودک که گفتگو می کند

• rude reply, sassy answer, sass, impudent reply, rude utterance

مترادف و متضاد

rude answer


Synonyms: back answer, backchat, cheek, comeback, guff, insolence, insult, lip, mouth, nasty reply, rejoinder, retort, return, riposte, sass, sauce, short answer, uptake


جملات نمونه

1. Any more back talk?Eh?No?And no passing notes nor making signs with your fingers, neither!
[ترجمه ترگمان]حرف دیگه ای نداری؟ ها؟ نه؟ نه اینکه با انگشت شما علامت رد و بدل کنند و نه با انگشت شما اشاره کنند!
[ترجمه گوگل]هر حرف پشت سر هم

2. But speak of from the back talk deeper to feel more from the back have very large collaboration possibility.
[ترجمه ترگمان]اما صحبت از پشت سر عمیق تر برای احساس بیشتر از پشت سر گذاشتن احتمال هم کاری بسیار بزرگ است
[ترجمه گوگل]اما صحبت از پشت گفتگو عمیق تر به احساس بیشتر از پشت همکاری بسیار زیادی امکان پذیر است

3. Since before Vlad the Impaler, some politicians have found the dictator's job description just too good to resist: no boss, no back talk, and often all the riches you can steal from your own people.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، برخی از سیاستمداران، توصیف شغل دیکتاتور را بیش از اندازه خوب می دانند که مقاومت کنند: هیچ یک از روسا، هیچ حرف برگشتی، و اغلب این ثروتی که شما می توانید از مردم خود بگیرید را پیدا کنید
[ترجمه گوگل]از آنجایی که قبل از ولاد مپالر، بعضی از سیاستمداران توصیف شغل دیکتاتور را فقط برای مقاومت در نظر گرفته اند: هیچ رئیس، بدون صحبت و اغلب تمام ثروت هایی که شما می توانید از مردم خود سرقت کنید

4. He worked hard and always did his duties quickly, without any complaining or back talk. The Gaos thought a lot of him.
[ترجمه ترگمان]او سخت کار می کرد و همیشه وظایف خود را به سرعت انجام می داد، بی آن که شکایت کند و یا حتی از آن حرف بزند Gaos خیلی به او فکر می کرد
[ترجمه گوگل]او به سختی کار کرد و همیشه وظایف خود را به سرعت انجام داد، بدون شک و تردید  گاوس بسیاری از او را تصور کرد

5. It can be said for his justification that he had to give up when any advice he gave her causes nothing but back talk.
[ترجمه ترگمان]به خاطر توجیه او این بود که وقتی هر نصیحتی که به او می کرد به او بگوید جز حرف زدن چیزی به او نمی داد
[ترجمه گوگل]می توان گفت که توجیه او این است که او باید زمانی که مشاوره ای را به او داده بود، چیزی را برایش نیافت، اما گفت:

6. He told the boy that he would tolerate no back talk form children.
[ترجمه ترگمان]او به پسر گفت که هیچ صحبتی از کودکان را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او به پسر گفت که او هیچ بچه ای را پشت سر نمی گذارد

پیشنهاد کاربران

گستاخی

حاضر جوابی


کلمات دیگر: