کلمه جو
صفحه اصلی

yip


معنی : واغ واغ، زوزه کشیدن
معانی دیگر : (عامیانه)، واق، واغ، جیر جیر کردن، عوعو کردن، واه واه

انگلیسی به فارسی

جیر جیر کردن، زوزه کشیدن، عوعو کردن، واغ واغ


یپ، واغ واغ، زوزه کشیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yips, yipping, yipped
• : تعریف: to bark quickly and sharply, as a puppy does.
مشابه: yap, yelp
اسم ( noun )
• : تعریف: a high-pitched bark; yelp.
مشابه: yap, yelp

• bark
bark

مترادف و متضاد

واغ واغ (اسم)
yip, yelp

زوزه کشیدن (فعل)
bay, yap, yowl, howl, whimper, yip, ululate

جملات نمونه

1. This brought Mrs Jackson up yipping like a little terrier, for like me she followed her husband West.
[ترجمه ترگمان]حالا که خانم جکسون در حال پرسه زدن مثل یک سگ شکاری کوچک بود، چون مثل من شوهرش را دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]این خانم جکسون را به عنوان یک تریر کوچولو به دام انداخت، زیرا مثل من او از شوهرش غرب رفت

2. At night coyotes emerge to yip and yowl, raising their vocal flag proclaiming wilderness still holds territory deep within the city.
[ترجمه ترگمان]At در شب ۶ به yip و yowl سرو می شود و پرچم vocal خود را برافراشته و هنوز در اعماق شهر به سر می برند
[ترجمه گوگل]در شب، کویوت ها به یوپ و یوال ظاهر می شوند و پرچم صوتی خود را اعلام می کنند که بیابان ها هنوز در قلمرو عمیق شهر نگهداری می شود

3. The slow, languid monologue was followed by yips, then by barks, and more howls.
[ترجمه ترگمان]The آرام و سست و languid در حالی که جو پارس می کند، زوزه کشان و بیشتر زوزه می کشد
[ترجمه گوگل]آهسته و تیزهام به آرامی روی یپس، سپس با خراشها و چشمههای بیشتری دنبال شد

4. I hate the yip of our neighbor's dog at midnight.
[ترجمه ترگمان]از داد زدن سگ همسایه در نیمه شب متنفرم
[ترجمه گوگل]من از نیمه شب از سگ همسایه ما نفرت دارم

5. The dogs began to yip and howl, but tonight they kept their places.
[ترجمه ترگمان]سگ ها شروع به خوردن و زوزه کشیدن کردند، اما امشب جای آن ها را نگه داشتند
[ترجمه گوگل]سگ ها شروع به گریه و گریه کردند، اما امشب آنها مکان های خود را حفظ کردند

6. I am Irene Yip . I like dogs and freaks. And I like handbags, sometimes.
[ترجمه ترگمان]من ایرین Yip هستم من سگ ها و سگ ها رو دوست دارم و من کیف دستی رو دوست دارم، بعضی وقتا
[ترجمه گوگل]من ایرنه یپ هستم من سگ ها و فریادها را دوست دارم و گاهی اوقات کیف های دستی را دوست دارم

7. A photography and design major, Yip a graduate of Hong Kong Polytechnic University.
[ترجمه ترگمان]عکاسی و طراحی اصلی، Yip فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنگ است
[ترجمه گوگل]عکاسی و طراحی اصلی، یپ فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک هنگ کنگ

8. I am Lento Yip, Candidate 33 of the Election Committee ITFC Sub-Sector Election.
[ترجمه ترگمان]من Lento Yip، نامزد ۳۳ از کمیسیون انتخابات ITFC - هستم
[ترجمه گوگل]من لنتو ایپ، کاندید 33 کمیته انتخابات ITFC Sub Sector Election است

9. The lonely traveler was scared by the yip of tykes.
[ترجمه ترگمان]مسافر تنها از the of وحشت داشت
[ترجمه گوگل]مسافرین تنها توسط یوپ of tykes ترسیدند

10. In 199 Mr Yip satisfactorily completed the Certificate in Racehorse Management offered by the Hong Kong Jockey Club.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ آقای Yip به طور رضایت بخش این گواهی را در مدیریت مسابقه اسب دوانی که توسط باشگاه فوتبال هنگ کنگ پیشنهاد شده بود تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]در سال 199، آقای یپ به طور موفقیت آمیز گواهی در مدیریت Racehorse ارائه شده توسط باشگاه ژوکی هنگ کنگ را تکمیل کرد

11. Writer Yip is inspired by his mission and decides to work with him.
[ترجمه ترگمان]نویسنده از ماموریت خود اله ام گرفته و تصمیم می گیرد که با او کار کند
[ترجمه گوگل]Writer یپ از مأموریتش الهام گرفته و تصمیم می گیرد با او کار کند

12. Yip, Wailim. Comparative Poetics. Taipei: East University Book Company, 198
[ترجمه ترگمان]Yip، Wailim Poetics تطبیقی تایپه: شرکت کتاب دانشگاه شرقی، ۱۹۸
[ترجمه گوگل]ایپ، وایلیم شعر مقایسه ای کتاب کتاب دانشگاهی تایپه، 198

13. As a keen advocate of education in Canada, Yip Sang also sponsored education abroad in China.
[ترجمه ترگمان]Yip Sang، بعنوان یک حامی مشتاق تحصیل در کانادا، از آموزش خارج از کشور در کشور چین حمایت کرد
[ترجمه گوگل]ایپ سانگ به عنوان یک مدافع مشتاق آموزش و پرورش در کانادا همچنین آموزش تحصیلات خارج از کشور در چین را تأمین کرد

14. Judge Eddie Yip said he might impose jail terms.
[ترجمه ترگمان]قاضی ادی Yip گفت ممکن است شرایط زندان را تحمیل کند
[ترجمه گوگل]قاضی ادی یپ گفت که او ممکن است شرایط زندان را تحمیل کند


کلمات دیگر: