کلمه جو
صفحه اصلی

washstand


معنی : دستشویی
معانی دیگر : (در حمام یا مستراح و غیره) دستشویی، کمد دستشویی، wash(ing) stand
دست شویی، روشوری

انگلیسی به فارسی

دستشویی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a movable table or cabinet used to hold a pitcher and basin for washing the hands and face.

(2) تعریف: a sink fixture in a lavatory or bathroom.
مشابه: sink

• table with a basin and a water pitcher for washing face and hands
a washstand is a piece of old-fashioned furniture which was often kept in a bedroom and was designed to hold a washbasin and facilities for washing your face and hands.

مترادف و متضاد

دستشویی (اسم)
basin, lavatory, washstand

جملات نمونه

1. He said it was an Edwardian washstand or some such thing - I can't remember exactly.
[ترجمه ترگمان]گفت که این دست شویی یا این جور چیزها است - دقیقا یادم نمی اید
[ترجمه گوگل]او گفت که این یک خیابان ادواردیس یا چیزی شبیه آن است - دقیقا نمی توانم به یاد داشته باشم

2. A mirror hung on a nail above the washstand.
[ترجمه ترگمان]یک آینه روی یک میخ بالای دست شویی آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک آینه بر روی یک ناخن در بالای رختخواب آویزان شد

3. Opposite her was a small washstand with a coarse crockery toilet set on a fake marble top.
[ترجمه ترگمان]روبروی او، دست شویی کوچکی بود که روی یک توالت مرمر مصنوعی قرار داشت
[ترجمه گوگل]برخلاف او، یک روستای کوچک با یک توالت ظروف سفالی که بر روی یک سنگ مرمر جعلی نصب شده بود بود

4. Naked, he walked across to the washstand.
[ترجمه ترگمان]برهنه به طرف دست شویی رفت
[ترجمه گوگل]برهنه، او به طرف روستا رفت

5. He put the Tribune on the washstand next to the toilet.
[ترجمه ترگمان]تریبیون را روی دست شویی کنار توالت می گذاشت
[ترجمه گوگل]او تریبون را در دستشویی کنار توالت گذاشت

6. I looked at the basin on the washstand.
[ترجمه ترگمان]به لگن روی دست شویی نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من در حوضچه در دستشویی نگاه کردم

7. The inevitable washstand set of china found in every staff bedroom.
[ترجمه ترگمان]دست شویی اجتناب ناپذیر چین در هر اتاق خواب چوب پیدا می شد
[ترجمه گوگل]مجموعه غواصی اجتناب ناپذیر چین در هر اتاق کارکنان یافت می شود

8. They possessed only a bed, a washstand and a table.
[ترجمه ترگمان]فقط یک تخت خواب و یک دست شویی و یک میز داشتند
[ترجمه گوگل]آنها تنها یک تخت، یک دستشویی و یک میز داشتند

9. Mammy plucked a large towel from the washstand and carefully tied it around Scarlett's neck, spreading the white folds over her lap.
[ترجمه ترگمان]مامی یک حوله بزرگ را از دست شویی بیرون کشید و با احتیاط آن را دور گردن اسکارلت حلقه کرد و چین های سفیدی را روی پایش پهن کرد
[ترجمه گوگل]مامان یک حوله بزرگ را از دستشویی برداشت و با دقت آن را گرد گردن اسکارلت گره زد و بارهای سفید را بر روی دامانش پخش کرد

10. Black marble top washstand in toilet; White tile suface to the lavatory trough.
[ترجمه ترگمان]از دست شویی مرمرین به لک که در توالت قرار داشت و کاشی سفید را به آبشخور می بردند
[ترجمه گوگل]دستشویی در دست سنگ توالت؛ کاشی سفید با استفاده از لوله های توالت

11. I remembered the books on Henrys washstand and asked her if she would read me a story.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را روی دست شویی Henrys به یاد اوردم و از او پرسیدم که برایم قصه می خواند یا نه
[ترجمه گوگل]من کتاب هایی را در مورد دست اندرکاران هنری به یاد می آورم و از او خواسته ام که او داستان من را بخواند

12. A mahogany breakfast table sold at £200; an astral glazed pine cupboard £200 and a marble top washstand £180.
[ترجمه ترگمان]یک میز صبحانه از چوب ماهون ۲۰۰ پوند به فروش رسید؛ یک کمد astral glazed ۲۰۰ پوند و یک دست شویی از مرمر بالا ۱۸۰ یورو
[ترجمه گوگل]یک صبحانه قرمز mahogany فروخته شده در 200 پوند؛ یک آشپزخانه کاج عجیب و غریب 200 پوند و یک پلاستیکی با سنگ مرمر 180 پوند

13. Dumping water drip from the top down, with the wave-like shape of the rhythm, Globs hit the washstand issued a burst of the shadows next to landing add sprinklers suddenly angry.
[ترجمه ترگمان]قطره های آب که از بالا به پایین چکه می کرد، با شکل موج مانند آهنگ، globs به دست شویی رسید و رگباری از سایه هایی که در کنار پاگرد پله ها قرار داشت، ناگهان عصبانی شد
[ترجمه گوگل]Globs از آب به سمت پایین رانده شده و به شکل شبیه ریتم موج می زند و یک بار پشت سر هم سایه ها را می کشد و به طور ناگهانی عصبانی می شود

14. A baseball mitt and ball rested on top of the bureau, and on the washstand a pitcher and bowl glowed as white as phosphorous.
[ترجمه ترگمان]یک دستکش بیسبال و توپ روی میز تحریر قرار داشت و روی دست شویی یک پارچ و کاسه بود که به سفیدی فسفر می درخشیدند
[ترجمه گوگل]توپ و بیس بال در بالای دفتر بود، و در یک کابینت یک کوزه و کاسه به رنگ سفید به عنوان فسفات درخشیدند

پیشنهاد کاربران

کاسه ی روشویی


کلمات دیگر: