کلمه جو
صفحه اصلی

wee


معنی : کوچولو، لحظهای، ریز، اندکی
معانی دیگر : (بسیار) زود، نخستین، (بسیار) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، اسکاتلند کوچولو، یکی کمی

انگلیسی به فارسی

(اسکاتلند) کوچولو، ریز، یکی کمی، اندکی، لحظه ای


وای، کوچولو، لحظهای، اندکی، ریز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: weer, weest
(1) تعریف: very small or tiny.
مترادف: diminutive, minute, tiny
مشابه: itty-bitty, lilliputian, little, microscopic, midget, miniature, minuscule, small, teeny, weeny

- I'll have just a wee bit of that pie.
[ترجمه ترگمان] من فقط یه خورده از اون پای کوچولو رو می خورم
[ترجمه گوگل] من فقط یک کمی از آن کیک می خواهم
- He came to this country when he was just wee boy.
[ترجمه ترگمان] اون وقتی بچه بود به این کشور اومد
[ترجمه گوگل] وقتی او فقط پسر بچه بود، به این کشور آمد

(2) تعریف: very early.
مشابه: early, small

- They set off in the wee hours before dawn.
[ترجمه ترگمان] چند ساعت قبل از سپیده دم راه افتادند
[ترجمه گوگل] آنها قبل از طلوع خورشید ساعتها را میگذرانند

• small amount; short period of time (scottish)
tiny, minuscule; reduced
wee means small or little; used in scottish english.
when someone wees, they urinate; an informal use. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. i want a wee.

مترادف و متضاد

کوچولو (اسم)
kid, bantling, wee, half-pint

لحظه ای (صفت)
wee

ریز (صفت)
small, little, fine, atomic, tiny, minute, wee, pony, teeny, minikin, snippety, weeny

اندکی (صفت)
wee, halfway

very small, tiny


Synonyms: bitsy, bitty, diminutive, infinitesimal, insignificant, itsy-bitsy, itty-bitty, Lilliputian, little, microscopic, miniature, minuscular, minuscule, minute, negligible, pee-wee, petite, pint-sized, pocket-size, puny, slight, teensy, teensy-weensy, teeny


جملات نمونه

1. wee hours of the morning
نخستین ساعات بامداد

2. they were bopping away till the wee hours
تا سپیده دم مشغول پای کوبی بودند.

3. He just needs to calm down a wee bit.
[ترجمه علی] او فقط نیاز دارد که کمی آرام شود.
[ترجمه ترگمان]او فقط باید کمی آرام شود
[ترجمه گوگل]او فقط نیاز به آرام کردن کمی عصبی دارد

4. I'll have a wee drop of cream in my coffee.
[ترجمه ترگمان]من یک قطره کرم تو قهوه می خورم
[ترجمه گوگل]من یک کپسول کرم در قهوه خواهم داشت

5. There's a wee cottage inside the grounds.
[ترجمه ترگمان]یک کلبه کوچک داخل محوطه هست
[ترجمه گوگل]کلبه ای در داخل زمین وجود دارد

6. We'll be a wee bit late, I'm afraid.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کمی دیر می رسیم
[ترجمه گوگل]ما کمی دیر می شویم، من می ترسم

7. "God, I need a wee!" she said.
[ترجمه ترگمان]\" خدایا، من به یک کمی نیاز دارم! او گفت: \"
[ترجمه گوگل]'خدا، من نیاز به یک عصبانیت!' او گفت

8. How about a wee dram to celebrate?
[ترجمه ترگمان]یه پیک کوچولو برای جشن گرفتن چطوره؟
[ترجمه گوگل]در مورد یک درام ماجراجویی جشن می گیریم؟

9. My wee boy is three.
[ترجمه ترگمان] پسر کوچولو من ۳ سالشه
[ترجمه گوگل]پسر ما سه ساله است

10. Would you care for a wee bit more to eat?
[ترجمه ترگمان]یه کوچولو غذا برای خوردن می خوای؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای خوردن کمی بیشتر میخوابید؟

11. He said he wanted to wee.
[ترجمه ترگمان]اون گفت که می خواد یه کم کوچولو باشه
[ترجمه گوگل]او گفت که میخواهد بمیرد

12. Just a wee drop of milk for me.
[ترجمه ترگمان]فقط یه قطره شیر برای من
[ترجمه گوگل]فقط یک قطره شیر برای من

13. Mummy, I need a wee.
[ترجمه ترگمان] مامان، یه کم به یه کوچولو احتیاج دارم
[ترجمه گوگل]مومی، من نیاز به یک عصا

14. I lay awake through the wee small hours, waiting for the signal.
[ترجمه ترگمان]در ساعات کوتاهی که منتظر علامت بودم، بیدار ماندم
[ترجمه گوگل]من از ساعتهای کوچک بیدارم، منتظر سیگنال هستم

wee hours of the morning

نخستین ساعات بامداد


پیشنهاد کاربران

خیلی کوچک
ادرار - شاش - مترادف pee

معنی دستشویی هم میده همون که ما میگیم دستشویی یک و دو ( do need to wee?


کلمات دیگر: